من می خوام تنها این یکی!
کلبه ای در بهشت می خواهم. تنها با همسرکی. عاشق و معشوق کی. باغچه ای پرگل کی. درختی میوه کی. بچینم گلکی. بزنم بر سرش یواشکی. بتابد ماهکی، بدرخشد، خورشیدکی. دست در دست هم، بزنیم قدمکی. تعریف کنیم لطیفه کی. بخونیم کتابکی. بزنیم. قهقه کی. بر لب شیرینش بوسکی. نوازشکی. بنوشیم شرابکی. بگویم شعرکی. بخونیم آوازکی. برقصیم با آهنگ کی. بزنیم چشمکی. کنار سماورکی. چایی لب سوزکی.
بخوریم نون و پنیر و انگور و خربزکی. سر کنار هم ، بیدار، «گاهی هم خوابکی» حوضکی، آب تنکی .همسرم زیبا تر و خوبتر ازهر حوریَکی. اون بهشت موعود، هزاران باغ و قصر، چشمه شیر و عسل، باحوریانش، مفت ریارکارآخوندکی. من می خوام تنها این یکی.
8 شهریور 1394 ــ 30 اوت 1015 ــ اردوخانی ــ بلژیک
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟