از خر نر هم نمی گذرند !
چهار تا خر ماده از چشمه ای آب می نوشیدند و در دل می کردند.
ماده خر اولی ــ خواهر چرا این آدم ها » نر» زنها شون را می پیچن توی چادر چاقچور؟
دومی ــ از ترس نره آدم های دیگه خواهر، به قول خودشون از ترس نامحرم .
سومی ــ این آدم های نر انقدر هیزن که وقتی از بغل من رد میشن، طوری من رو نگاه می کنن که می خوام از خجالت آب شم برم تو زمین.
چهارمی ــ این که چیزی نیست، شوهرم می گه، این نرهای آدم که اسم خودشون رو گدوشتن مرد، مخصوصا اون ریشو ها وعبا و عمامه دارا طوری به من نگاه می کنن، به خصوص به کپلم که دمم رو می ذارم لای پام و در می رم.
اولی باخنده در حالیکه سرخ شده بود ــ واه خاک عام تو سرم، چه حرفا چه چیزا دارم شاخ در می آرم، یعنی از خر نر هم نمیگذرن؟ 3 فوریه 1992 از کتاب فرهنگ بی فرهنگ ها، نوشته خودم
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟