توپچی ها «هو» نکنید!
دشمنی دارم که مرا زندانی کرده. دست، پای و چشمم را بسته، مرا شکنجه می کند، زشت ترین اهانت ها را روا می دارد و بی اندازه خوارم می کند. این دشمن، اندیشه های ابلهانه من است که مرا این چنین آزار می دهند.
حاصل اندیشه ابلهانه، گفتار و کردار ابلهانه است. دهن بینم و آینده نگر نیستم، خرد در بنیان من وجود ندارد. زود احساساتی می شوم. به جای فکر کردن، عکس العمل نشان می دهم. سپس پشیمانم.
یکی آخرین کارهای ابلهانه من، امضای «پتیشن» (pétition) درخواست از کشورهای غربی برای لغو پناهندگی کسانی که به کشور خود می روند و باز می گردند، بود.
بدون شک همه کسانی که این (pétition) را امضا کرده اند، هرگز در تمام عمرشان خطایی از آنها سر نزده، و فرزند یکی از پیغمبرانند و از هر گناهی به دور.
اگر رفت و آمد ایرانیان به کشور خود را «لکه سیاهی بردامن شان» بدانیم، من سر تا پا سیاهم. بدین دلیل اگر تمام مردم دنیا این (pétition) را امضا می کردند، من یکی نبایستی به خودم چنین اجازه ای می دادم.
روزی در بازار باغ داد (بغداد) می گشتم. دیدم عده ای به دنبال جوانی هستند، او را «هو» می کنند. نزدیک شدم و از یکی پرسیدم این جوان چه گناهی کرده که شما او را هو می کنید، گفت: «او گوزیده». فریاد برآوردم که هر کس هرگز «نگوزیده» اول از همه این جوان را هو کند.
چند لحظه ای نگذشت که همه ساکت و پراکنده شدند. در این زمان جوان به دست پای من افتاد و گفت: «جان به فدایت، تو که هستی و چه کاره ای که چنین بزرگواری؟ گفتم: «ابوالفضل اردوخانیِ توپچی»!
توپچی ها! گوزو ها را «هو» نکنید…
25 اسفند 1393 ــ 16 مارس 2015 ــ بلژیک اردوخانی
چیزی در اردو هست که با همه خریتهای گاه و بیگاهش انسان را وا می دارد که دوستش بدارد. آن چیز صداقت و صفای بجا مانده از کودکی است که این پیرمرد را دوست داشتنی می کند حتی با همه خریتهایش
By: belgiran on مارس 16, 2015
at 9:04 ب.ظ.
آخر آدم چه قدر باید خر باشه که چنین پتیشنهایی را امضا کنه. کمی به تاریخ چند صد ساله اخیر اروپایها فکر نکردید. اینها همهٔ دنیا را با تفنگ گرفتند، مردم بومی آنجا را تا میتونستند کشتند، از خودشون تا میشد به اون جاها مهاجرت دادند ( کلنیلیلیسم باید بدونید چیه ) ، حالا یکی بیاد چنین چیزی را امضا کنه که ما که دلمون برا ایران ذره ذره شده اگه بد از ۱۰-۲۰-۳۰ سال رفتیم یه سریع به خونه بزنیم پاسپورتی را که تو این کشورا بد از دنیائی رنج گرفتیم باطل کنند. راستش من هر چی از هر زاویه فکر کردم نتونستم بفهمم که چه دلیل میشه داشت که چنین چیزی رو امضا کرد. میدونید ما بین خودمون دشمنیمون بیشتره تا دشمنیمون با بیگانگان، یکی از دلایل بدبختیمون. با خواهش از عمه جانت بپرس نظرش راجع به این موضوع چیه. فکر میکنم میدونم چی بگه. شاد و پیروز باشید.
By: Arashk on مِی 13, 2015
at 9:15 ب.ظ.