نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 1, 2015

در وصف انور میر ستاری!

در وصف انور میر ستاری!

ای رفیق انور میر ستاری، چون تو نیست در دوستی و مهربانی
در گشاده دستی  صفا، حاتم طایی پشم خویش دانی
صبر تو گذشته از صبر ایوب، ایوب را پشت سر بگذارانی
من سر افرازم به دوستی تو، تو از خوبان و دوست دارانی.

لیک چون سوار اتل شوی، اتل را مانند اسب وحشی رانی
تو بسی عجولی در راه،  مگر هست خبر از حلوای خیراتانی؟
جاده های اتوبان را، رالی بروکسل طالش خوانی
دیگر اتول رانان را، آدم حسابی ناخوانی
تو چنان فشار آوری به گاز، که صدای گازمرا نشنوانانی
گرچه دلم می شود سبک، ولی این سبب می شود مرا نگرانی
و چنان نزدیک شوی به اتول جلو، گویی عاشقی و بوسه خواهانی
چون چنین دیدند چندی گفتند، باهاش لجی خواهی درش مالانی
هر چه گویند همه گویی آری، لیک خر خود خوب می رانی
سخن دوستان باد هواست، تو کشتی خود با باد می رانی
کشتی ات که به بندر رسید، خودت را می زنی به نادانی.
گرچه شعر ابوالفضل اردوخانی، هست خیلی بند تنبانی
قدر دوستی تو می داند ، این تو خود خوب می دانی
بشنو سخن پیرِ خردمندِ دانا را، دیر کردن به ز هرگز نکردنانی.
8 اسفند 1393 ــ 27 فوریه 2015 ــ بروکسل ــ اردوخانی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: