کلاغ دهن دریده!
هر چند جبهه ملی از نخستین روزش از پشتیبانی اکثریت ملت برخوردار بوده و هست، ولی هر دهن نشوری از چپ تا راست آنقدر که توانسته بر سرش کوبیده که گویی دیواری کوتاه تر از جبهه ملی پیدا نکرده.
بعضی اشخاصی که حرفی برای گفتن ندارند، و می خواهند ثابت کنند که زنده اند، هر هفته سر برگ خود را با عکس خودشان در فیس بوک به روز می کنند. گویی خوانندگان فیس بوک نگرانند که خدایی نکرده، نکند مرده باشند! به خود اجازه می دهند به «جبهه ملی» به ویژه «ادیب برومند» رئیس شورای مرکزی و هیأت رهبری «جبهه ملی ایران» هرگونه تهمتی را روا دارند، و از قول آقای «برومند» می فرمایند: «هر كسى شيعه نيست نمي تونه عضو جبهه ملى باشه». و این شخص اضافه می کند که؛ «البته كه من هيچگاه اميدى به اينها نداشته ام».(بیا این دوزار را بگیر و امید داشته باش!)
آقای برومند در بخشی از اعلامیه اش می گوید؛
«… شرط عضویت در جبهه ملی «تابعیت کشور ایران» است؛ با اینحال پایبندی و احترام نسبت به عناصر تشکیلدهندهی ملیت برای هر فرد ملیگرایی، محترم شمردن تشیّع را ایجاب مینماید. بههرحال همانگونه که پیشتر گفته شده، جبهه ملی ایران بر اساس اعلامیهی جهانی حقوق بشر به همهی باورهای جهانیان احترام میگذارد و بهویژه مراتب تکریم و حرمت را نسبت به ادیان الهی به جا میآورد؛ و بنابر اصل سوم از اصول عقاید و هدفهای جبهه ملی ایران «برای حفظ احترام دین مبین اسلام و همچنین فراهم شدن امکان بهرهگیری از تمامی توان ملی و مردمی جامعه ایران بر اصل جدایی دین از حکومت تأکید میکند».
اگر از روی وجدان داوری کنیم، ما که در خارج از کشور هستیم، هر کدام از ما به راحتی می تواند بگوید که مسیحی، کلیمی، بی دین، و بهایی است. بدون شک در مورد کلیمی، بی دین، و بهایی، مجازاتش بدن هیچ گونه محاکمه ای اعدام است و مسیحی زندان. ولی کسانی که در ایران مبارزه سیاسی می کنند، امکان هیچ گونه مخالفت با دین اسلام، به ویژه شیعه را ندارند. چنانچه خوب توجه کنیم، ادیب برومند می گوید : «جبهه ملی ایران بر اساس اعلامیهی جهانی حقوق بشر به همهی باورهای جهانیان احترام میگذارد». نمی دانم چرا بعضی از هموطنان کدو را نمی بینند؟!
همین کسی که هیچگاه امیدی به اینها (جبهه ملی) نداشته، در سوگ «ترور شدگان» سیل وار اشک تمساح می ریزد، و با سرو صدای زیاد از آقای «بنی صدر»، ملی-مذهبی دو آتشه (که هنوز «و ان یکادش» با نام «پنج تن» بر گردنش آویزان و نشریه اش «انقلاب اسلامی»! است)، برای سخنرانی در باره «آلترناتیو» دعوت و از حاضرین هم با شیرینی و چای پذیرایی می کند، و شهامت اینکه برگزار کننده مراسم خودشان باشند را هم ندارد.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟