شب تاریک
شب تاریک است،
خفاش بیدار.
پرنده کوچک هراسان،
در انتظار روز.
لحظه ای به خواب می رود،
خواب پنجه خفاش می بیند.
خواب نیست، بیداری است،
بیداری خفاش است،
در شب تاریک.
6 دی 1392 ــ 27 دسامبر 2013 ــ بروکسل ــ اردوخانی
شب تاریک
شب تاریک است،
خفاش بیدار.
پرنده کوچک هراسان،
در انتظار روز.
لحظه ای به خواب می رود،
خواب پنجه خفاش می بیند.
خواب نیست، بیداری است،
بیداری خفاش است،
در شب تاریک.
6 دی 1392 ــ 27 دسامبر 2013 ــ بروکسل ــ اردوخانی
نوشته شده در منتشر نشده ها, شعر
من انسانی آزاد شده از یک فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی هستم . برای به دست آوردن این آزادی با خودم جنگیده ام و هنوز می جنگم . من دیگر خودم را بنده و غلام و چاکر و نوکر و خاک پای کسی معرفی نمی کنم . کسی را هم جناب عالی نمی خوانم ، به عرض کسی نمی رسانم . برای من پزشک در مطب یا بیمارستان آقا یا خانم دکتر است، استاد در دانشگاه، خارج از آن جا خانم یا آقای ...هستند. در نبرد با چاپلوسی ، دروغ ، حسادت ، ضعیف کشی ، مرده پرستی ، عدم اعتماد به خود و قبول سرنوشت که همگی زاده فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی است ، پیروز شده ام . و میدانم لحظه ای غفلت؛ آنها بر من چیره می شوند. از شما خواهش می کنم مرا در نبرد با این فرهنگ پوسیده چندهزار ساله یاری دهید. «ابوالفضل اردوخانی»
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟