کاشکی غضنفر بودم!
غضنفر مظهر پاکی، بی آلایشی، بی ریایی و راستگویی ترک زبانان ایران ما است. نمی دانم شخصی با چنین نامی در میان اهالی ترک پیدا می شود یا نه؟ ولی اگر باشد ما باید به وجود او سرفراز باشیم. کاشکی در تمام شهرهای بزرگ تا کوچکترین دهات ایران به جای ده ها هزار آخوند مفت خور که مردم را شب و روز می گریانند، تحقیر و نا امید می کنند، غضنفرهایی از اهالی همانجا داشتیم که مردم را می خنداند، و شاد و امیدوار می کردند. کاشکی در مدرسه ها به جای درس دروغ و ریا و خشونت، غصنفر بودن را می آموختند. من به وجود غضنفرها افتخار می کنم. کاشکی غضنفر بودم، و می توانستم لحظه ای شادی بیافرینم و لبخند بر لبانتان بیاورم. کاشکی!؟
8 بهمن 1390ــ 28 ژانویه 2012 ــ بلژیک ــ اورایز ــ اردوخانی
جناب آقای اردوخانی بزرگ،
درد خیلی بزرگتر از آن است که شما با صداقت خودتان از غضنفرها پشتیبانی می کنید.
ایکاش غضنفرها برنامه هایی برای خنداندن مردم ترتیب می دادند. اما متاسفانه چنین نیست. عده ای که خود نیز از دوستان همین غضنفرها و یا خود نیز نوعی و یا در جاهای دیگر یک غضنفر هستند، آدم هایی را که از جاهای دور آمده اند و با زبان و فرهنگ آنان آشنا نیستند و زبان آنان را با لهجه حرف می زنند، مسخره کرده و شخصیت غضنفرها را خورد می کنند.
آیا آن کسانی که غضنفر را به خاطر لهجه اش مسخره کرده و بر وی می خندند، خودشان بلدند، یک جمله درست و کامل و با هر لهجه ای که می خواهند، بگویند؟
اگر آمریکا را سیاهان ساخته اند، یادمان باشد که اگر نگویم ایران، حداقل تهران را غضنفرها ساخته اند.
By: انور on ژانویه 28, 2012
at 10:20 ب.ظ.
آره به هر حال هر جامعه ای نمونه هایی از غضنفر و ملا نصرالدین دخو و…..داره و این شخصیتها در عین حالی که ممکنه مردم را بخندانند به همان اندازه آموزنده هم هستند. در همه جوامع معمولن این رسم وجود داره که زبان و لهجه همسایگان را با شوخی و لودگی تمسخر می کنند. فلامانها و والونها آلمانیها و اسکاتلندیها و ایرلندیها و انگلیسی ها و خلاصه اینکه در همه جا این رایج هست ولی در کشور ما بخاطر حساسیتها و سرکوب قومیتها این روش تمسخر هم نوعی ابزار سرکوب به حساب میاد که اگر وضعیت عادی بود نباید این همه حساسیت ایجاد می کرد
سیامک فرید
By: belgiran on فوریه 5, 2012
at 4:48 ب.ظ.