جهت اگاهی هموطنان!
همکاری کشورهای غربی با وزارت اطلاعات ایران؟
یکی از افراد سرشناس اپوزیسون خارج از کشور در سال 1975 در آمریکا بواسیرش را عمل کرد. پس از ان به خارش کون مبتلا شد. به طوریکه همیشه مجبور بود کون مبارکش را بخاراند. این شخصیت مهم هر جا که مجبور بود برای جمعی ( ایرانی، یا خارجی) سخنرانی کند، دستی مصنوعی در آستین دست چپش کار می گذاشت و آن را روی میز قرار می داد، تا بتواند با دست اصلیش مرتب کون مبارک را بخاراند. ایشان سالها به متخصصین زیادی در کشورهای مختلف مراجعه، و همه دوای ضد کرم به او تجویز کرده بودند، ولی او هرگز بهبود نیافت، تا اینکه یکی از پزشکان معروف ایرانی مقیم آلمان با عکس برداری از کون او متوجه شد که جراحان آمریکا در معقد او چیزی مانند سیم کارت تلفن کار گذاشته اند که دولت ایران هر لحظه بتواند به وسیله ماهواره او را ردیابی کند. اینکه او کجاست و چه می کند، چه می گوید، حتی صحبت هایش در اتاق خواب با نامحرم، زور زدنش در استراحت گاه ( مستراح) را هم ضبط می کردند. با همین مدارک او را تهدید کرده که اگر دست از مبارزه با حکومت ایران برندارد، مدارک را افشا می کنند. ولی او هرگز دست از مبارزه بر نداشت، و خودش این راز را فاش کرد تا سبب رسوایی جمهوری اسلامی شود.
یکی دیگر از شخصیت های دیگر اپوزیسون پروستات خود را در لندن عمل کرده بود. این بار جراحان انگلیس همان بلایی که سر هموطن ما در آمریکا آورده بودند، بدترش را سر او در آوردند. به طوریکه علاوه بر جاسوسی، هر زمان که فلان اقا می بایستی راست می شد، به وسیله امواج سوتی که از ماهواره به بدن او می فرستادند، فلانش را می خواباندند، و هر زمان که می بایستی بخوابد، راستش می کردند. این شخصیت دچار دپرسیون شد، و می خواست خودش را بکشد که باز هم به وسیله همان جراح ایرانی مقیم آلمان نجات یافت.
یک ایرانی دیگر که در چین کمر درد گرفت، و پزشکان چینی او را با طب سوزنی معالجه کردند، در ضمن چند تا سوزن در باسن او کاشتند، تا جمهوری اسلامی بتواند تمام کارهای او را کنترل کند.
از این ها مهم تر، جمهوری اسلامی افراد سرشناسی را که پیش از این جزو همکاران نزدیکش بودند، و حالا خیر سرشان مخالف او شده اند، مانند آقایان: «سروش»، «گنجی»، «کدیور»، «مهاجرانی»، «عبدالعلی بازرگان»، (و ده ها نفر دیگر) را پس از نصب یک گیرنده کوچک به صورت پروتز در زانو، یا در لگن خاصره و کاشتن دندان مصنوعی در دهانشان به عنوان «روشنفکر دینی» به خارج فرستاده تا به اصطلاح رهبری اپوزیسیون در خارج کشور را به عهده بگیرند. درحقیقت نگذارند که اپوزیسیون شکل بگیرد. بدین وسیله جمهوری اسلامی می تواند کل اپوزیسون را کنترل کند.
تز آقایان ( که خود را فیلسوف اسلامی می دانند)این است که «جمهوری اسلامی» یک اسلام راستین نیست، و اگر ایشان سر کار بیایند، یک جمهوری اسلامی راستین بنیان می گذارند.
می گویند؛ سالی که نکوست از بهارش پیداست، کونی که گوزوست از صاحبش پیداست.
یکی از این آقایان که نامش را نمی برم (اکبر گنجی) معتقد است؛ «ما می بخشیم، ولی فراموش نمی کنیم». اول اینکه ایشان از کیسه خلیفه می بخشند، بعد می گوید ما !( یعنی ملت ایران)
دوم، رهبر در پاسخ ایشان فرمودند: «بیا این دوزار بگیر و فراموش کن و نبخش، به یه ورش که فراموش نمی کنی و تا آنجا که زورمان برسد خر خودمان را می رانیم، و به بخشش شما احتیاج نداریم». ولی ایشان همچنان کوشش می کند ببخشد و فراموش نکند.
آیا این چند نمونه، و صدها نمونه دیگر نشان از همکاری سرویس اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، حتی چین و سایر کشورها با «وزارت اطلاعات ایران» نیست؟
راستش را بخواهید، ّبا آگاهی از این وقایع، پیش از کار گذاشتن ” Pacemaker ” در بدنم، به جراح گفتم قسم بخور به جون مادر زنت که از این چیزها در بدن من کار نمی گذاری! او هم به جان مادر زنش قسم خورد. برای اطمینان گفتم؛ بگو به جون گربه ات. گفت: «به جون گربه ام که از مادر زنم عزیز تر است، من چنین کاری نمی کنم». پس از عمل که من روی تخت جراحی گوزیدم، جراح گفت: «اگر هم ما چنین کاری کرده باشیم، با این گوزی که تو دادی دستگاه ارتباط با ماهواره دیگر کار نمی کند»!
استاد غزیز
قربون شکل ماهت برم
حرف گنجی را دیگر نزن. ای چس فکرهای خایه مال خمینی هرچی اسمشون کمتر بیاد چه بهتر
زنده وسلامت باشی
فدایت
نقی نقاشیان
آلمان
By: نقی نقاش یان on ژانویه 14, 2012
at 3:14 ب.ظ.
ای والله خیلی جالب بود.دمت گرم
By: fariorz on ژانویه 16, 2012
at 4:50 ق.ظ.