نگاشته شده توسط: ordoukhani | آگوست 29, 2011
جرج دبلیو بوش،و محمود احمدی نژادً!
جرج دبلیو بوش،و محمود احمدی نژادً!
ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتقالی در کتاب»نوت بوک» مقاله ای یا عنوان » جرج دبلیو بوش یا عصر دروغ گویی» نوشته است، که می توان به راحتی به جای نام» جرج دبلیو بوش» نام» محمود احمدی نژاد» را گذاشت. به جز آنچه در پرانتز آمده، نوشته زیر از ژوزه سامارگو می باشد.
ا،ن = احمدی نژاد
18 سپتامیر.
مانده ام که چرا ایلات متحده که همه چیزش بزرگ است، اغلب روئسای جمهوری چنین کوچک داvد. و کوچک ترینشان شاید «جرج دبلیو بوش» است. این مرد با آن هوش متوسط،
با آن جهل وحشتناک، با آن عجزی که در یرقرای ارتباط دارد، و با تن دادن مدام به وسوسه مقاومت ناپذیر ادای اراجیف محض،خود را در هییت مضحک گاو چران( ا،ن خرکچی) به ابنا
بشر(ا،ن به ایرانیان) معرفی کرده که وارث کره (ا،ن ایران زمین) زمین شده و مردم رابا گله گاو(ا،ن با بز) اشتباه گرفته است. نمی دانم به راستی چه فکر می کند، حتی نمی دانم اصلا فکر می کند؟ (به معنای شریف این کلمه) یا نه، نمی دانم آیا آدم آهنی است که بد برنامه ریزی شده و مدام پیام هایش که درونش حمل می کند، قاطی و جا به جا می کند؟ اما اگر بخواهیم یک «بار» درعمرش هم شده به این مرد بدهیم، باید بگوییم در» جرج بوش» آدم آهنی ، رییس جمهور ایالات متحده( ا،ن ایران) یک برنامه به نحو احسن فعال است: دروغ گویی.
او می داند دروغ می گوید، می داند ما می دانیم دروغ می گوید، اما از آنجا که بی اختیار دروغ می گوید، هنگامی که حقیقت عریان در برابر چشمانش است، باز به دروغ گویی ادامه می دهد؛ حتی وقتی حقیقت در برابرش منفجر هم می شود، باز دروغ می گوید.
او در توجیه جنگ عراق دروغ گفت، همانگونه که در باره گذشته پر آشوب و سوال انگیزش هم با وقاحت دروغ گفت. دروغ های «بوش» (ا،ن) از عمق وجودش بر می آیند،
دروغ در خونش است. او استاد ممتاز دروغ گویی است. او اسقف اعظم (ا،ن امام) سایر دروغگوهایی است که دروه اش کرده اند، برایش کف زده اند(ا،ن صلوات فرستادند) و در چند
سال گذشته در خدمتش بوده اند. «جرج بوش» ( ا،ن) حقیقت را از دنیا بیرون کرد و جایش عصر دروغ را بنیان گذارد که اکنون شکوفا شده. جامعه بشری امروز آلوده به دروغ ، بدترین نوع آلودگی اخلاقی است، که او از بانیان اصلی اش است. دروغ منتشر در همه جا و مصون از مجازات، دیگر بدل به حقیقت دیگر شده است. وقتی چند سال پیش یکی از نخست وزیران پرتقال که نامش را از سر بزرگواری نمی اورم، گفت:»سیاست هنر نگفتن حقیقت است»هرگز تصور نمی کرد، پس از مدتی»جرج دبلیو بوش» (ا،ن) این گفته زننده را، بی آنکه
ارزش معنای واژه هایش را بداند، به ترقندی ساده لوحانه برای سیاست حاشیه ای تبدیل کند. برای «بوش» (ا،ن) سیاست یکی از اهرم های کسب و کار و معامله است،چه بسا بهترین آنها _ اسلحه ای پیشرفته تر از توپ و تانک؛ در باره ویرانی ها دروغ می گویند، در باره اجساد کشته شدگان دروغ می گویند. در باره امیدهای همیشه ناکام ونکبتبار بشر(ایرانیان) دروغ می گوید. اطمینانی نیست که دئنیای امروز دنیای امن ترباشد، اما می توان مطمئن بود، اگر سیاست امپریالیستی و استعماری رئیس جمهور ایالات متحده،»جرج دبلیو بوش» و افراد بی شماری که دانسته به شیادی او دامن زدند و اجازه دادند وارد کاخ سفید(ا،ن کاخ رییس جمهوری ایران) شود، نبود، دنیای (ا،ن ایرانیان) به مراتب پاکیزه تری داشتیم. باز خواست آنها با تاریخ.
7 شهریور 1390 ــ 29 اوت 2011
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟