نگاشته شده توسط: ordoukhani | ژوئیه 7, 2011
داستان کودکان؛ بچه حسن آباد!
داستان کودکان؛ بچه حسن آباد!
همه از شهرحسن آباد تعریف می کردن. از باغ هاش. از میوه هاش. از خیابون های تمیز و پر درختش. از هوای پاکش. از ساختمون های قشنگش. از رودخونه ای که از توش رد میشد. قایق های قشنگ بادی روی رودخونه. از مردم خوب و مهربونش. تو حسن آباد هیشکی با هیشکی دعواش نمی شد. کسی به کسی زور نمی گفت. کسی از کسی شکایت نمی کرد. کلانتری و آژان و دادگستری نداشت. کسی حق حساب نمی داد و نمی گیرفت. هیچ کاسبی گرون نمی فروخت. هیچ وقت آب و برقش قطع نمی شد. ماشین ها بوق نمی زدن و از هم سبقت نمی گیرفتن. موتوری ها تو پیاده رو نمی رفتن.
یه جایی مردم جمع شده بودن و از حسن آباد تعریف می کردن، که چه نشستین حسن آباد بهترین شهر دنیاست و… از تو جمعیت یکی بلند شد و گفت: «چی دارین می گین؟ شما نمی دونین حسن آباد کجاست، هیچ کدومتون اونجا رو نمی شناسین و نرفتین، اصلا از خبرها نیست. اصلا حسن آباد ده کوره ای هم نیست، چه برسه به شهر»!
یکی گفت: «بی خود راجع به حسن آباد ما بد نگو! تو از کجا می دونی حسن آباد ده کوره ای هم نیست»؟
یارو گفت: «من خودم بچه حسن آبادم»!
همه گفتن: «اختیار دارین، شما فروتنی می کنین، حسن آباد شهر بزرگ و خوبیهً، ما به وجود شما بچه حسن اباد بین خودمون افتخار می کنیم»…
ولی بچه حسن آباد می دونست که حسن آباد ده کوره ای هم نیست.
شاید اشتباه می کنم! در قدیم حسن آباد در جنوب تهران خرابه ای بوده، و ری شهری آباد. بدین جهت مردم می گفتند: حسن آباد شهر ری نیست. و با گذشت زمان تبدیل شده به حسن آباد شهری نیست.
16 تیر 1390 ــ 7 ژوئن 2011 ــبلژیک ــ اورایز ــ اردوخانی
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
نوشته شده در منتشر نشده ها
همه چی حسن آباد دو گفتی بغیر از قبرستو نش با اون گوربگورهاییکه اونجا دراز به دراز روبه قبله خوابیدن ، که حسن آبادر رو در جنوب تهرون حسن آباد کرد .و الان هم حسن آباد بد بخت تو کلان شهر تهرون گمُ شده و اصلأ معلوم نیست که کجاهست این گور به گور… نکنه قصد رفتن به اونجا رو داری ؟ در حال حاضر بهشت زهرا هم پرُه … سعی کن شیطون گولت نزنه و پاشی راه بیفتی … همین جا تو بلژیک بمون جات خوبه !!!! کچل .
By: مردگلُ گلُ on ژوئیه 8, 2011
at 8:04 ق.ظ.