استاد صدام کنید
فریده همدوره دانشگاهی ام مانند من در چند دانشگاه نام نویسی کرد، ولی هیچوقت ازسال اول و دوم بالاتر نرفت، تا آخر با مدرک خوشگلی، خوش برخوردی و سر و زبان داریش
همسر رفیق من فرهاد که تاره دانشکده پزشکی را تمام کرده بود شد. بعلــــــــــه دکتر نشد، ولی خانم دکتر شد! همه دوستان مشترک مان خانم دکتر را فریده صدا می کردیم، آقای دکتر را هم فرهاد. ولی بقیه این دو را خانم دکتر و آقای دکتر.
خانم دکتر کم ــ کم برای آشنایانی که همیشه به یک دارو احتیاج داشتند با مهر و امضای همسرش نسخه مجانی می نوشت. دیگر خانم دکتر، دکتر هم شده بود. چندین بار دیدم در محافل گوناگون برای کسانی که او را فریده خانم صدا می کنند، قیافه می گیرد. (طاقچه بالا می ذاشت) سال های سال این برنامه ادامه داشت و من زیاد به آن توجه نداشتم و با شوخی، خنده و زیر سبیلی در می کردم. تا اینکه چند ماه پیش در خانه دوستی مهمان بودیم. فرهاد و فریده هم بودند. خانم خیلی مسنی که با عصا به زحمت راه می رفت، به خانم دکتر گفت؛ «فریده خانم»! ( فریده هم حالا دیگه سن و سالی داره، تازگی نوه دار هم شده ولی به خودش خیلی می رسه) چشمتان روز بد نبیند! خانم دکتر با اخم و تخم به آن خانم گفت: «من فریده ام برای دوستان نزدیک، برای بقیه خانم دکتر»! آن خانم خجالت زده گفت: «خانم دکتر معذرت می خواهم، ببخشید»! و سرش را پایین انداخت و رفت. ( این تن بمیره)نتوانستم دیگر جلوی خودم را بگیرم. رفاقت چندین ساله مون هم یادم رفت و گفتم؛ «خاااااانم دکتر! این چسی ها رو واسه کی میای، من و تو همدوره بودیم، من دست کم یک تصدیق پایه یک(D) گرفتم که باهاش کامیون و اتوبوس برانم، تو آن را هم نداری! درست که لیفتینگ کردی( نکرده الکی گفتم) چریک چورک صورتت را با دو من ماستیک پر می کنی، ولی جایش پیداست، اون مدرک خوشگلیت هم دارد یواش ــ یواش باطل می شود. اگه هر شب با بغل دکتر خوابیدن، آدم دکتر میشد، بایست من در دانشکده پزشکی درس می دادم و استاد صدام کنند! خجالت نکشیدی از این خانم که می تونه جای مادر تو باشه این حرف رو زدی!؟ اگر ذزه ای شعور و وجدان و انسانیت داری برو ازش معذزت بخواه»! خانم دکتر اشک توی چشمهایش جمع شد و رفت دست انداخت گردن اون خانم و ماچش کردو معذرت خواست، بعدش آمد و من رو ماچ کرد. ماچش نشان پشمیانی اش بود. حالا به اون خانم هم نسخه مجانی می دهد و به او خیلی می رسد!
(چندین سال پیش به خانه دوستم هوشنگ تلفن کردم. همسرش گوشی را برداشت، پس از سلام و احوالپرسی پرسیدم هوشنگ خونه است؟ خانم داد زد؛» دکتر! آقای اردوخانیه، بیا».
این زن و شوهر همدیگر را خانم دکتر و آقای دکتر صدا می کنند. داستان زیر را همان زمان به طور مفصل در یکی از کتاب هایم نوشتم و برای خوشان تعریف کردم و گفتم از شما الهام گرفته ام.
… یکی از همسایه های بدجنس شان نیمه شب صدای خانم را شنیده بود که می گوید آخ جون دکتر، آخ جون دکتر…)
آنتی تز: رفیق ما … کچل و آدم با حالیه، به جای اینکه کلاهش رو ورادره، کلاه گیسش رو ور می داره. میگه؛ «می خوام نشون بدم از این غربی ها ادب رو بیشتر
رعایت می کنم وبا فرهنگ و با تمدن ترم»!
22 خرداد 1390 ــ 12 ژوئن 2011 بلژیک ــ اورایز ــ اردوخانی
.
سپاس از شما
.
یاد اون جوکی افتادم که طرف میره مصاحبه برای کار ، ازش میپرسند مدرکت چیه ، میگه من فوق لیسانس دارم.
.
میگن نشون بده ، مدرک لیسانس زنش رو نشون میده !
.
میگن اینکه لیسانس زن هستش که !
.
میگه خوب باشه ، من روی زنم میخوابم ، میشه فوق لیسانس !
.
🙂
.
By: 666 on جون 20, 2011
at 12:57 ب.ظ.
این خودش موضوعی است برای داستان در ضمن اگر داستان اخ جون خانم دکتر جون را نخوانده ای بخوان. شادو تندرست باشی اردوخانی https://ordoukhani.be/2009/01/22/%d8%a2%d8%ae-%d8%ac%d9%88%d9%86%d8%8c-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d8%ac%d9%88%d9%86/
By: ordoukhani on جون 20, 2011
at 1:50 ب.ظ.
هرچیکه من زور میزنم که دهنم رو وانکنم نمیشه …اون میخواسته خانم دکتر صداش بزنند … خُب بزنند ؟! چی میشه ؟! دنیا بهم میخوره ؟1 آخه تو بخیلی ؟! حا لا تو هم میخای که شما رو استاد صدا بزنیم . باشه . اماّ ما باید بدانیم که حضرت اجل در چی استاد هستند ؟ غیبت کردن پشت سر مردم ؟ یا ؟……….
By: مردگلُ گلُ on جون 20, 2011
at 1:34 ب.ظ.
مثل همیشه داستان من رو با دقت نخوندی، وگرنه می فهمیدی چرا باید من رو استاد صدا کنی
By: ordoukhani on جون 20, 2011
at 1:42 ب.ظ.
eee ordou nemidoonestam to ham pezeshki khoondi. ranandeh camion ro midounestam
By: siamak farid on جون 20, 2011
at 2:51 ب.ظ.
سیامک جان . مثل اینکه متوجه موضوع نشدی! پزشکی نخوندم، ولی…!؟
By: ordoukhani on جون 20, 2011
at 3:14 ب.ظ.
درود بر دوست فرهیخته آقای مرد گل گل.
این تلاش شما نشانه تغییر در رویکرد نقد نویسی تان است . البته بطی است که خود بازهم خوب است . شب دراز و قلندر بیدار
By: فرامرز خرد on جون 21, 2011
at 10:35 ب.ظ.