نگاشته شده توسط: ordoukhani | آوریل 4, 2011
نامه سرگشاده به آقای داریوش آشوری!
آقای داریوش آشوری! حافظ دیگر نیست، ولی شما که هستید. تا هستید ذره ای از آن ثروت سرشار فرهنگی خود، به ویژه دیدارتان را از ما دریغ نکنید.
روز یکشنبه ای خونه منوچهر رفیقم لندن بودم، ناهار خونه دوست خیلی خوبش غلامرضا خان مهمون بود، من رو هم با خودش برد.منوچهر گفت: «این غلامرضا و زنش خدیجه خانم، آدم های شریف با معرفت، لوطی و دوست داشتنی ِی هستن. غلامرضا خان تو ایران بنا بود، سی سال پیش با یه پسر یکساله و یه پسر سه ساله شون اومدن اینجا. از بسکی که اینا درست کار می کردن وخوش قول و خوش حساب بودن، کارشون بالا گرفت، الان یک شرکت ساختمانی داره که بیست نفر توش کار می کنن. پسراش هم با باهاشن.»
ما رفتیم، یک خونه بزرگ و شیک، از سرو صورت این خانواده مهر و محبت می بارید. (بچه ها خوب فارسی بلد نبودند) اول تو اتاق مهمون خونه با چایی میوه از ما پذیرایی کردن. بعد رفتیم اتاق ناهار خوری. رو میز چند جور خورشت و سبزی خوردن و ماست خیار و… چیده شده بود. غلامرضا خان گفت: «ببخشید اگه غذا خوب نبود، کار داشتیم، نتونستیم خودمون غذا درست کنیم، اینا رو «حافظ خان» واسه ما سفارشی درست کرده.»
جای شما خالی غذای بسیار خوبی بود و روز خوشی با این خانواده گذروندیم. بعد که اومدیم بیرون از منوچهر پرسیدم» حافظ خان» کیه؟ گفت؛ «یه روستوران هست تو لندن که صاحبش به علت ارادت خاصی که به حافط داره، اسم رستورانش رو حافظ گذاشته. این غلامرضا خان خیال می کنه حافط اسم صاحب رستورانه، واسه این گفت، حافظ خان»!یک هفته پس از درگذشت «ایرج افشار» در تاریخ 18 اسفند 1389ّبا چندی از دوستان تصمیم گرفتیم بزرگداشت آن روانشاد را در بروکسل برگزار کنیم. من با خیلی از آقایانی که فکر می کردم در مورد روانشاد «ایرج افشار» صاحب نظر هستند تماس گرفته و از آنها خواهش کردم تا برای برگزاری این مراسم با ما همکاری کنند. همه آنها با پوزش گفتند که ما به اندازه کافی در مورد خدمت های زنده یاد «ایرج افشار» آگاهی نداریم، و پیشنهاد ما را نپذیرفتند. از این آقایان بی نهایت سپاگزاریم.
اما آقای «داریوش آشوری» این مسئولیت را پذیرفتند. ما هم سر فراز و خوشحال ( با دم مان گردو شکستیم و قند توی دل مان آب شد) نوشته ای با عنوان «ایرج افشار» ( که در زیر آمده) تهیه کردیم، و شب چهارشنبه سوری و شب عید با زحمت در جاهایی که ایرانیان جمع شده بودند در بیش از هزار نسخه پخش کردیم. ده روز پس از آن آقای داریوش آشوری به دلیلی که برای ما قابل قبول نبود به وسیله ایمیل خبر دادند که از این کار معذورند.
(رو راست بگویم: این کار آقای داریوش آشوری نه تنها زحمت های ما را بر باد دادّ، بلکه یک جای ما رو خیلی سوزاند. علاوه بر این جلوی مردم هم خیط شدیم. بدون شک این برنامه را یک ماه دیگر با فیلمی از روانشاد «ایرج افشار» و با اشخاص دیگری برگزار خواهیم کرد.)
خدمات روانشاد «ایرج افشار» و آقای «داریوش آشوری» به فرهنگ ایران برای طبقه خاصی شناخته شده است. فکر نمی کنم اکنون در دنیا مانند این آقایان از تعداد انگشتان دو دست بیشتر باشند. ( در فیزیک، شیمی، پزشکی و … خوشبختانه خیلی هستند که متاسفانه من با نامشان آشنایی ندارم.)
هدف ما از برگزاری مراسم بزرگداشت روانشاد «ایرج افشا»ر با سخنرانی اقای «داریوش آشوری» این بود که اگر اکثر مردم به خدمات این آقایان به فرهنگ ایران آشنا نیستند، دست کم با نامشان آشنا شوند. و اگر روزی یکی از شاگردان ایشان به علت عشق و علاقه زیاد به استاد خود رستورانی با نام آنها باز کرد، غلامرضا خان دیگری نگوید؛ «اینا رو » افشاری خان، یا آشوری خان» واسه ما سفارشی درست کرده»!
چنانچه خیلی از ایرانی ها شاهنامه را نمی شناسند، و نمی دانند ابوالقاسم فردوسی کیست، ولی می دانند شاعری به نام فردوسی وجود داشته.
ما از نویسندگانی که انگشت کوچک که هیچ، یک موی سر آقای «داریوش آشوری» نمی شوند، با هیاهو و پررویی تمام این جا و آنجا خود را به عنوان اندیشمند و روشنفکر و تحلیل گر سیاسی (خیر سرشان) معرفی می کنند، هیچ گونه توقعی نداریم.
ولی از آقای «آشوری» و همانندان شان انتطار داریم اگر فکر می کنند ما فهم و شعور درک ایشان را نداریم، دست کم دیدن رویشان را از ما دریغ نکنند.
من خیال پردازم. شعر حافظ از زبان خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی مستی و لذت دگر دارد، تا اینکه من آن را به غلط بخوانم و بد درک کنم.
آقای «داریوش آشوری»! «حافظ» دیگر نیست، ولی شما که هستید. و تا هستید ذره ای از آن ثروت سرشار فرهنگی خود، به ویژه دیدارتان را از ما دریغ نکنید.
15 فروردین 1390 ــ 4 مارس 2011 ــ بلژیک ــ اورایز ــ اردوخانی
ایرج افشار
روانشاد «ایرج افشار» دیگر در بین ما نیست. ولی ما می دانیم، کنجاوی علمی، خواندن، دیدن، جستجو و نوشتن، هدف بنیادی زندگی او بود.
حضور بیش از نیم قرنی «ایرج افشار»، و پژوهش های او در تاریخ، ادب و فرهنگ ایران به فرهنگ ما جلوه ای تازه داد.
شاد روان «ایرج افشار» هر کجا که بود و در هر زمان، در گردآوری اسناد و متن های باقی مانده از دوران گذشته کوشا بود. در نتیجه تلاش های او بود که امروز به آسانی در اکثر کتابخانه ها و مراکز اسناد به مقدار بیشماری از دستنوشت ها، فرمان ها، نامه ها، عکس ها، نقشه ها، نشریه ها، کتاب ها، و آرشیو روزنامه ها دسترسی داریم.
اکنون آثار و مجموعه پژوهش های او به عنوان منبعی معتبر، برای دوستداران به فرهنگ ایران بر جای مانده است.روانشاد «ایرج افشار» از نخستین کسانی در ایران بود که دانش کتابداری، کتابشناسی و کتاب نامه نویسی را گسترش و چاپ سندهای کهن و کمیاب را توسعه داد.
دوستان!
ما اینجا جمع شده ایم تا با برگزاری مراسم بزرگداشت روانشاد «ایراج افشار» کوشش هایش در اعتلای فرهنگ ایران را ارج نهیم، و بگوییم خدمت های او را به فرهنگ مان از یاد نخواهیم برد. بدین جهت از آقای «داریوش آشوری» خواهش کرده ایم تا آنچه در باره روانشاد «ایرج افشار» می دانند، که شاید درجای دیگری گفته نشده، برای این جمع کوچک باز گویند.
آقای «داریوش آشوری» و تلاش هایشان در زمینه های ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای همگان شناخته شده است. با این وجود من با اجازه خودشان توضیح کوتاهی می دهم.
آقای «آشوری»، در دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی، دانشکدهٔ علوم اجتماعی، دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مؤسسهٔ شرقشناسی دانشگاه آکسفورد در بریتانیا و دانشگاه زبانهای خارجی توکیو تدریس کرده است. ایشان عضوِ هیأت مؤلفان لغتنامهٔ فارسی در مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا (وابسته به دانشگاه تهران)، عضو هیأت ویراستاران دانشنامهٔ ایرانیکا (دانشگاه کلمبیا در نیویورک) و از نویسندگان آن بودهاست. همچنین سردبیری چند مجلهٔ ادبی و نیز فصل نامهٔ علوم اجتماعی را، در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران)، بر عهده داشتهاست. وی پس از انقلاب با خانوادهٔ خود در فرانسه زندگی میکند.
ایشان در قلمرو علوم اجتماعی و فلسفهٔ مدرن به توسعهٔ زبان فارسی از نظر دامنهٔ واژگان و بهبود سبک نگارش یاری فراوان رسانده است. در زبان فارسی نوشتاری واژههای نوساختهٔ بسیاری از وی رواج دارد، مانند گفتمان، همهپرسی، آرمانشهر، رهیافت، هرزهنگاری، درسگفتار و… فرهنگ علوم انسانی او شامل صدها ترکیب و واژهٔ اشتقاقی تازه برای گسترش زبانِ فارسی در زمینهٔ علوم انسانی و فلسفهاست. از میان آثار او میتوان به «بازاندیشی زبان فارسی»، «شعر و اندیشه»، «تعریفها و مفهوم فرهنگ» اشاره کرد. «ما و مدرنیّت» نام مجموعه مقالههایی از ایشان است که در آن به تحلیل بحران فرهنگی جامعهٔ ایران در مواجه با مدرنیّت میپردازد. وی نویسندهٔ «عرفان و رندی در شعر حافظ»، است که تفسیری (هرمنوتیک) نوین از بنیادهای اندیشگی دیوان حافظ بر پایهٔ پژوهش متنشناسانهٔ تاریخی است.آثار ایشان عبارتند از:
پیش از سخنرانی آقای «داریوش اشوری»، خواهش می کنم به احترام زنده یاد «ایرج افشار» یک دقیقه سکوت کنیم.
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
نوشته شده در گاه نوشته ها
از حسن تصادف که ما همین چند دقیقه پیش تر در برنامه پرگار بی بی سی آقای آشوری را دیدیم و عنوان برنامه هم بود حافظ کیست؟
By: کاکه تیغون on آوریل 4, 2011
at 7:36 ب.ظ.
متن شما بسیار زیبا بود
راستش من چند بار اقاز آشوری را از زندیک ملاقات کرده ام. ایشان آدم بسیار ساده ای هستند. نمی دانم چه شده که شرکت در این برنامه را ناگهان لغو کرده. اما در چند برخوردی که او داشتم به نظر نمی رسید ادمی باشد که خودش را بگیرد.
اما با همه این احوال متن شما بسیار سلیس و روان و زیبا است
By: آرش on آوریل 5, 2011
at 9:21 ب.ظ.