نگاشته شده توسط: ordoukhani | مارس 9, 2011

آب به آسیاب جمهوری اسلامی!

نوشته زیر را در 6 مارس برای خانم«ملک مدنی» و در 7  مارس برای خانم «کیان» فرستادم. ازآنان خواهش کردم، اگر پاسخی برایم دارند، بنویسند تا مطلب شان را زیر نوشته خود بگذارم. تاکنون به هر علت پاسخی از این بانوان دریافت نکرده ام.

ایران که طی قرن ها به کشور گل و بلبل معروف بوده، اکنون به علت کمبود گل، بی بلبل شده است. به همین دلیل چون شاعر از گل و بلبل الهام می گرفت بنابراین از تعداد شاعران هم کاسته شده است. در عوض به علت زیاد شدن مشکلات اجتماعی، به ویژه پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، بر تعداد پژوهشگران مسایل اجتماعی افزوده شده است.

روز 14 اسفند، 1389ــ 5 مارس 2011 برای تماشای فیلم “رفت و برگشت” «film (“Aller et retour” de Golkou Parhizgar ) et débat (femmes d’Iran, 2001-2011:Azadeh Kia» ساخته خانم گلگو پرهیزکار، به تالار یکی از شهرداری های بروکسل رفته و سخنرانی خانم آزاده کیان جامعه شناس مقیم پاریس را  پس از فیلم با دقت گوش کردم. به نظر من این فیلم نشان دهنده تعداد انگشت شماری از زندگی زنان جوان از خانواده های مرفه ایران بود که با داشتن اقامت در غرب خیلی آسان به ایران رفت و آمد می کنند. پس از نمایش فیلم خانم آزاده کیان ضمن توضیح در باره این فیلم، از زندگی زنان ایران به گونه ای تعریف کرد که گویی زندگی تمام زنان ایران مرفه است ( در نتیجه تمام ایرانیان). به نظر من این  تبلیغی برای نظام جمهوری اسلامی بود. این برداشت من بود، درست یا غلطش را نمی دانم.زمان پرسش و پاسخ گفتم به قول خود حکومت ایران پنجاه در صد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، به ویژه پس از قطع سوبسید و جایگزین کردن آن با مقدار ناچیزی کمک هزینه برای جبران گرانی وحشت آور. از نظر من فقر بیشتر شده و زیادتر هم خواهد شد. هنوز این چند جمله از دهان من خارج نشده بود که خانم « فری ملک مدنی» مجری برنامه یکباره میکروفون را از دست من گرفت. من هم به اعتراض تالار را ترک کردم.“

خانم کیان و خانم ملک مدنی با رفت و آمد به ایران از مشکلات مردم ایران به خوبی خبردارند، (البته شاید تنها با کسانی در ایران رفت و آمد می کنند که با مشکل فقر همگانی دست به گریبان نیستند) ولی نمی خواهند با بیان آن در جمعی ناآشنا خود را به خطر بیاندازند؛ هر چند در محافل خصوصی از گفتن آن کوتاهی نمی کنند. فکر می کنم این بانوان با برگزاری اینگونه برنامه ها نمی خواهند به قول خودشان  کار سیاسی بکنند، بلکه تنها به کار فرهنگی می پردازند وبا دست به عصا راه رفتن، آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزند. (هرچند آسیابی که با خون می گردد، محتاج به این چند قطره آب نیست.) باید توجه کرد در نظامی که حکومت فرهنگ وهنر را تنها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود به کار می برد، فرهنگ و هنر جدا از سیاست نیست.

همانگونه که نوشته های من کوتاه و مختصر است، چنانچه خانم ملک مدنی به من این امکان را می داد تا حرفم را خیلی کوتاه بزنم، در اینصورت من هم می نشستم تا خانم کیان پاسخ مرا بدهد، شاید برداشت من بدین گونه نمی ماند.

به گفته دوست مهربانم رضا: «اگر روزی حقوق زنان و مردان در ایران برابر شود، از تعداد مردان شاعر کاسته خواهد شد».

من فکر می کنم در عوض بر تعداد زنان شاعر افزوده می شود، و همچنین اگر روزی نظام استبدادی ایران تبدیل به یک نظام دموکراسی شود، تعداد زیادی از پژوهشگران اجتماعی بیکار (بدون منبع) خواهند شد.


پاسخ

  1. چون در محل حاضر و ناظر بودم شهادت می دهم که حق دارید آقای اردوخانی
    آمارهای خانم اغراق آمیز و تناقض در گفته هایش به ملاحظاتی …. وجود داشت

  2. ( به گفته خودشان نمی خواهند کار سیاسی بکنند، بلکه تنها کار فرهنگی )
    .
    این اشخاص هم سر خود را در برف نگاه داشته اند و هم میخواهند سر ما را در برف فرو کنند !
    .
    من میپذیرم که یک نقاش یا یک خیاط یا یک فیلمساز میتواند به سیاست کاری نداشته باشد ولی این تنها زمانی امکان پذیر است که در یک جامعه آزاد زندگی کند !
    .
    در حکومتی که نقاشی باید مورد تایید باشد ، خیاطی باید مورد تایید باشد ، فیلم و تئاتر باید مورد تایید باشد ، چطور میشود به سیاست کاری نداشت ؟!!!
    .

  3. فکز می کنم موضوع از جایی دیگه آب می خوره …خانم ملک مدنی نخواسته به تو راه بده …ما کار غیر سیاسی میکنیم … خودش نوعی سیاسته . اماّ از اون نوع کثیفه اش. اینهایی که میرند ایرانو میاند تحت عنوان پناهنده ، هم از آخور میخورند هم از توبره. در عمل فرقی نمیکنه چه مرد چه زن همه از دم …؛

  4. نیا باران!
    زمین جای قشنگی نیست،
    من از اهل زمینم،
    خوب میدانم
    که گل در عقد زنبور است، ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست می دارد……

  5. اردوخانی گرامی

    فری خانم سالها ست که ازجیب آخوند می خورد ولی از آزاده اطلاعی نداشتم ولی بزرگان گفته اند -کور کور را پیدا میکند آب گودال را-ولی تو شانس آوردی میدانی چرا را -اگر کارت تائید میشد معلوم نبود پس از پایان جلسه و رفتن به رستوران کار به کجا می رسید.چند بار باید گفت هر انکس که با آخوند همدم شد با آب نیل هم پاک نمی شود

  6. این راز طبیعت را گویا قابل درک نیست .چرا این طبیعت یا خدا و یا هر چه میخواهید نامش را بگذارید همه زشتی های فیزیکی و اخلاقی را در وجود یک فرد می آفریند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این داستان.


برای مردگلُ گلُ پاسخی بگذارید لغو پاسخ

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: