خرابه در سکوت غمگین است،
جغد آوازی شوم سر می دهد،
کلاغ سرود مرگ می خواند،
می دانم، می دانم در این خرابه،
آرزوها مدفون است و
لاشخورها در انتظار.
در خرابه، مورچه ها بی خیال،
آرزو ذخیره می کنند،
موش ها هراسان،
آرزو می دزدند و فرار می کنند،
لاشخورها، همچنان در انتظار!
28 خرداد 1389 ــ 18 ژوئن 1010 ــ بروکسل ــ اردوخانی
با اجازه لینک شد در بالاترین:
http://balatarin.com/permlink/2010/7/2/2107958
By: آرتاهرمس Arta Hermes on ژوئیه 2, 2010
at 9:21 ب.ظ.