آخ جون، خانم دکتر جون!
تلفن کردم به پسرعموم جمشید، تهران. در ضمن احوالپرسی، حال زنش مهشید رو پرسیدم. باخنده گفت: بگو خانم دکتر! گفتم: تبریک می گم، زن تو هم دکتر شد! دکتر چی؟
ــ دکتر دیگه، مگه این همه دکتر تو این مملکته، کسی ازشون می پرسه دکتر چی!
ــ از کی دکتر شده؟
ــ از یک ماه پیش. تو نمایشگاه اتومبیلِ دست دوم نزدیک خونه مون بودم، داشتم با فروشنده سر یک ماشین که تو ویترین بود حرف می زدم، یکدفعه فروشنده از نمایشگاه پرید بیرون و به خانمی که رد می شد گفت: سلام عرض می کنم خانم دکتر. خانمه هم یک نگاه به سر تا پای ایشون انداخت و با حالت تعجب سرش رو انداخت پایین و رفت! فروشنده با قیافه خوشحال برگشت و گفت: ماشین این خانم دکتر بودآ…! راهی باهاش نرفته، از مطب تا خونه، یا تا بیمارستان! ماشین نویِ نویِ، انگار هفت هشت سال تو گاراژ بوده.
ــ عجب، از کی تا حالا زن ما دکتر شده که نمی دونستیم؟
ــ مطمئنی که زن شما بود؟
ــ آره به جون شما.
ــ خاطر جمعی که دکتر نیست؟
ــ خاطر جمع، خاطرم جمع!
ــ خوب! شما که آقای دکتر باشید، خانمتون میشه خانم دکتر!
ــ منم دکتر نیستم.
ــ مهندس چی؟
ــ نه به جون شما.
ــ شاید خانمتون دکترشده و نمی خواسته به شما بگه! اگه اینطوره، پس من اشتباهی گرفتم، ببخشید! به جون شما نباشه، به جون سه تا بچه هام، مال یه خانم دکترِ..!
وقتی اومدم خونه، گفتم: مهشید جون سلام. مهشید با خنده گفت: مهشید جون و زهر مار! هر بی پدر مادری من رو خانم دکتر صدا می کنه، تو هم من رو خانم دکتر صدا کن! گفتم باشه.
شب که رفتیم تو تختخواب گفتم: آخ جون، خانم دکتر جون، آخ جون، خانم دکتر جون. یواشی زد تو صورتم و گفت: خفه شو، من رو دیگه خانم دکتر صدا نکن! ابوالفضل جون! تو این مملکت، یه روزه خیلی ها، خانم یا آقای دکتر و مهندس میشن و همه کاره!
۲۵ دی ۱۳۸۷ ــ۱۴ ژانویه۲۰۰۹ ــ بروکسل اردوخانی
آقای ِ دکتر اردوخانی ، جمشید راس می گه ،
یه روزه خیلی ها خانم دکتر و آقای دکتر میشن .
تازگی فوق لیسانس ها هم ، مسأله دار شدن . نگاه کنید ، جالبه !!
http://www.aiande.ir/fa/pages/?cid=1683
By: سعید on ژانویه 22, 2009
at 8:03 ب.ظ.
سلام و ممنون كه به وبلاگ من سر زديد
من در مورد رفتار امارات فقط يك رفتار نابجاي يك دولت رو گوشزد كردم آهنگ روي وبلاگ من يه آهنگ مورد علاقه من و بسياري از بازديد كننده هاست و هيچ ارتباطي به رفتار دولتي نداره بهتره براي آسان زيستن مسائل رو با هم قاطي نكنيم البته شما استاد بنده هستيد و شاگرد شما
موفق و پيروز وسربلند باشيد
سالهاي سال با تني سالم و دلي شاد زندگي كنيد
بدرود
By: مهدی on ژانویه 23, 2009
at 1:21 ق.ظ.
سلام
هفته هوای پاک! بروزم
خدانگهدار
By: احمد فیاض on ژانویه 23, 2009
at 7:24 ق.ظ.
برادر! امروز ديگر بر سر خواهرم چادري نيست تا که از خون سرخ تو سياهتر باشد! برادر راستي، کربلا که اسطوره نبود، بود؟
سيدالشهدا را ميشناسي؟ من مايکل جکسون را ميشناسم، و هاکلبري فين را! تو چطور؟ بيل گيتس را ميشناسي؟……….
By: سید on ژانویه 23, 2009
at 11:53 ق.ظ.
با درود بیکران
ممنون از اینکه بهم سرزدید….مثل همیشه عالی بود اما من فعلا غرق در دو پای چوبی در دادگاه الهی هستم و با ولع تمام مشغول دستنوشته هاتون….بازم ممنونم از شما
By: امیر خان ضد آخوند on ژانویه 23, 2009
at 7:49 ب.ظ.
سلام آقای اردوخانی
ممنون از مطالب پر بارو زیباتون
یه بار هم پدر من به اصصلاح ریش پرفسوری گذاشته بود نمیدونید کلی خسارت مالی به خانوادمون زد همه چی رو دوبله سوبله حساب میکردن ….




By: وحید on ژانویه 24, 2009
at 11:34 ق.ظ.
صورتم و گفت: خفه شو، من رو دیگه خانم دکتر صدا نکن! ابوالفضل جون! تو این مملکت، یه روزه خیلی ها، خانم یا آقای دکتر و مهندس میشن و همه کاره!
ابوالفضل جون این قسمت آخر اشکال درست می کنه و به نظر می رسه خانوم دکتر داره می گه ابوالفضل حون! البته بعد از دو سه باری خوندن فهمیدم حمشید داره ادامه می ده. بیا از تخت خواب بیرون
By: سیا on ژانویه 26, 2009
at 4:55 ق.ظ.
درود بر شما آقای اردو خانی کلی خندم گرفت از این پست خانوم دکتر. پست آخر هم آموزنده بود.
پیشنهاد تبادل لینک میدم الان هم توی وبلاگم لینکتون میکنم منتظر جواب شما در قسمت نظرات وبلاگ هستم با سپاس فراوان فورکلارنده.
By: فورکلارنده on فوریه 4, 2009
at 3:50 ق.ظ.
سلام. اولين باره كه اينجا میيام. نوشتهتون جالب بود.
By: پرستو on مِی 11, 2010
at 12:48 ب.ظ.
طرف تو تورختخواب جمشید اینا چیکار می کردی؟
By: جعفر قلی مچ گیر on آگوست 24, 2011
at 8:38 ق.ظ.