جواب منِ خرِ خدا بدین!
اول! نمی دونم کی هستم؟ یکی می نویسه: جیره خور خاک بر سر جمهوری اسلامی! یکی دیگه؛ کمونیست کثافت! یکی دیگه؛ نوکر آمریکا واسراییل و…!، البته اغلب با بدترین ناسزاها. با این حرف ها احساس بی هویتی پیدا می کنم. والا، به خدا، به پیر، به پیغمبر من خودم هستم. هرچی تومُخَمِه، هرچه فکر می کنم، هرچی احساس می کنم، می نویسم و میگم. اونوقت چوب از همه طرف می خورم! چون اگه به یک گروه، یا دسته ای وابسته بودم، دست کم از طرف اونها چوب نمی خوردم و حمایت می شدم. دیگه پیر شدم واسه اینکه فکرم رو به کسی با هر قمیتی بفروشم! تازه چیز ارزش داری هم برای فروش ندارم.
دوم، این چند روزه همه اش فکر مردم غزه بودم و در باره شون نوشتم. پیش خودم فکر می کنم! نکنه این جنس تر و تازه دکونم باشه؟ راستی حاضرم خرج یک روزم رو برای مردم فلسطین بفرستم؟ (بگذریم در دهه هفتاد واسه فلسطین خون دادم! جوونی بود. کجایی جوانی که یادش به خیر..؟) راستی اگه سگ داشتم
جواب منِ خرِ خدا بدین!
اول! نمی دونم کی هستم؟ یکی می نویسه: جیره خور خاک بر سر جمهوری اسلامی! یکی دیگه؛ کمونیست کثافت! یکی دیگه؛ نوکر آمریکا واسراییل و…!، البته اغلب با بدترین ناسزاها. با این حرف ها احساس بی هویتی پیدا می کنم. والا، به خدا، به پیر، به پیغمبر من خودم هستم. هرچی تومُخَمِه، هرچه فکر می کنم، هرچی احساس می کنم، می نویسم و میگم. اونوقت چوب از همه طرف می خورم! چون اگه به یک گروه، یا دسته ای وابسته بودم، دست کم از طرف اونها چوب نمی خوردم و حمایت می شدم. دیگه پیر شدم واسه اینکه فکرم رو به کسی با هر قمیتی بفروشم! تازه چیز ارزش داری هم برای فروش ندارم.
دوم، این چند روزه همه اش فکر مردم غزه بودم و در باره شون نوشتم. پیش خودم فکر می کنم! نکنه این جنس تر و تازه دکونم باشه؟ راستی حاضرم خرج یک روزم رو برای مردم فلسطین بفرستم؟ (بگذریم در دهه هفتاد واسه فلسطین خون دادم! جوونی بود. کجایی جوانی که یادش به خیر..؟) راستی اگه سگ داشتم (سگ ندارم) حاضر بودم، از شکم سگم بزنم واسه همین مردمی که اینقدر سنگ شون رو به سینه می زنم، بفرستم؟ راستی سگم حاضر بود به من بگه: یک روز غذام رو واسه سگهای غزه بفرست؟ بدون شک بعلــــــــه. حتی به هم میگفت: بنویس جهت سگ ها و گربه ها و موش های غزه. واسه اینکه ثابت کنه که نژآد پرست نیست، و با سگ های اونجا همونقدر همدردی می کنه که واسه گربه ها و موشهاشون.
به این سوال ها نمی تونم جواب بدم. تو رو خدا کمکم کنید یک جواب درست حسابی به من بدین.
سوم، توجه کنید به جواب یکی از خوانندگان من.
Tv نگاه می کنی، غزه! تو خیابون می ری، غزه! روزنامه می ری بخری، غزه! شب می خوابی، خواب غزه می بینی! پریود می شی، یاد غزه می افتی! آب آلبالو می خوری، یاد غزه می افتی! رادیو روشن می کنی، غزه! سس قرمز می خوری، غزه میاد جلو چشمت! اسهال خونی می گیری، یاد غزه می افتی! شب زفاف خون می بینی، بی اختیار اشک از چشمت راه می افته و یاد غزه می افتی…! بابا یهو اسم ایران و بردارید بزارید غزه! تمام کوچه و خیابونارم با اسم شهدای غزه نامگذاری کنید و به ثبت احوالم دستور بدین برای تمام اسم های ثبت شده باید یه پسوند غزه ایان بذارن و خلاص
…!
اینجاست که از خودم بپرسم، فلسطین و غزه دکون جمهوری اسلامی نیست؟ با این سرو صدا ها نمی خوان سر مردم رو گرم کنن، تا هزار جور بدبختی شون رو فراموش کنن؟ مگه میشه شکم گرسنه رو فراموش کرد؟ مگه میشه مریض در حال مرگ رو شفا داد؟ مگه، مگه…؟ اصلا سالی به دوازده ماه عزا داری، هر روز تظاهرات به همین منطور نیست؟ اینها مردم غزه رو به بازی نگرفتن؟ راستی حمله اسراییل به غزه، به خاطر کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی نیست؟ اگه واقعا جمهوری اسلامی می خواد به مردم فاسطین کمک کنه، بهترین راهش شناخت اسراییل از راه سیاسی نیست؟ اگه جمهوری اسلامی اسراییل رو به رسمیت بشناسه، اونوقت اسراییل از ایران ترسی به دل خودش راه نده، آمریکا مجبور نباشه بهش کمک کنه، آمریکا از خلیج فارس بیرون نمیره؟ و صدها سوال دیگه…! من که نمی تونم به سوال ها جواب بدم، کمک کنید! اگه یک جواب درست و حسابی به این خرِ خدا بدین. (خرها هم خدایی دارن!)اونوقت قول میدم دیگه از این غلط ها نکنم و همون چرندهای همیشگیم رو بنویسم.
۱ بهمن 1387 ــ 20 ژانویه 2009 ــ بروکسل . اردوخانی
0000000_0000000
_00000000_0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_____000000000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000_0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*_____000000000000
________*_____0000000
_________*______0000
_000000___00000___*
00000000_0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
_______000_______*
________*__000000___00000
_______*__00000000_0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*_______0000000
________*_______0000
——————*______*
_________*_______*
__________*
___________*____*
By: علی رضا on ژانویه 20, 2009
at 9:30 ق.ظ.
سلام
شاد باشی وتن درست زندگی این شکلی جریان داره دیگه چه کنیم ؟! واللا کلافه شدیم دیگه
By: جهانگرد on ژانویه 20, 2009
at 11:30 ق.ظ.
با درود بیکران به دوست و پدر مهربانم جناب اردوخانی
کتاب شما با دستخط و امضای زیباتون به دستم رسید.نمیدونم این لطف شما رو چطور و کی میتونم جبران کنم اما اینو میدونم که هرگز این لطف شما اون هم توی این روزای سرد غربت و پناهندگی یادم نمیره.بازم هزاران بار از شما ممنون و متشکرم
اما اینو برای اونهایی میگم که ندونسته و نسنجیده میان و چرندیاتی میگن که شایسته خودشونه! متاسفانه ما ایرانیا همیشه بدون تفکر و تعقل به دیگران تهمت میزنیم و درباره شون قضاوت میکنیم.پیشنهاد میکنم اول طرفتون رو بشناسید و بعد درباره اش حرف بزنید که اعتراف میکنم من هم برای بار اول نفهمیدم.اما الان شرمنده کسی هستم که با بزرگواری با من برخورد کرد و منو مهمان تفکراتی کرد که دسترنج فکر و اندیشه روزا و شبهای بسیاری هستش! و شاید هم تا حدودی مخالف عقیده و چیزی باشه که من دوستشون دارم!اما این مخالفت دلیل به این نیست که محبتمون رو از هم دریغ کنیم و به هم تهمت بزنیم.هر کسی هر چیزی میخواد بدونه و با من صحبت کنه آدرس وبلاگ کم هست.
By: امیر خان ضد آخوند on ژانویه 22, 2009
at 12:00 ب.ظ.
جناب اردوخانی عزیز من کوچیکتر از آن هستم که بخوام حرفی بزنم اما پیشنهاد میکنم که به حرفا و چرندیات یک عده آدم بیسواد و بی ادب که به جای فکر کردن زاییده های روح بیمارشون رو به شما نسبت میدن نه تنها توجه نکنید بلکه با پاک کردن اونها بهشون بفمونید که هیچی نیستن و حتی قابل این نیستند که درباره شون حرفی زده بشه.اغلب این بیماران فکری میخوان با توهین و تهمت زدن به دیگران خودشون رو نشون بدن و به نوعی بگن آره ما هم هستیم که در واقع نیستن و هرگز هم نبودن….همین الان که دارم نوشته هاتون رو میخونم و هر چه بیشتر جلو میرم بیشتر با طرز فکرتون آشنا میشم و شاید هم تفکراتم عوض بشه!!و یا شاید حقایق رو نمیدونستم!مشکل اینه که امروز اگه کسی بخواد خودش باشه هر کس و نا کسی با تهمتهاش آدمو آزار میده چون برای اغلب ماها(البته افراد ناآگاه و بیسواد)خیلی عجیبه که کسی فقط برای خودش و بدون وابستگی به گروه یا کسی فکر کنه،بنویسه و حرف بزنه.و اینو هم با این سواد کم و فکر ناقصم میدونم که کافر همه را به کیش خود پندارد.کسی که خودش نوکر و جیره خواره دیگران رو هم اینجوری میبینه….فداتون میشم و بدونید که دوستتون دارم و کاش زودتر از اینها باهاتون آشنا میشدم.براتون آرزوی عمر طولانی و با عزت و زندگی آروم و با موفقیت روز افزون رو آرزو میکنم و باز هم از لطف پدرانه تون ممنون و سپاس گذارم…
By: امیر خان ضد آخوند on ژانویه 22, 2009
at 12:11 ب.ظ.
تازه ترین خبرهای افغانستان
By: mahdi on ژانویه 22, 2009
at 12:50 ب.ظ.
پاسخ به امیر.امیر جان ! از مهر تو سپاسگزارمو کوشش می کنم لایق ان باشم.در موردکسی که تهمت زده. احمق که تمهت نیست. اگر من به گذشته خوذم بدون گذشت بنگرم، خواهم دید انقدر حماقت کرده ام که به حساب نمی آیدو باز هم ادامه می دهم. تازه ، شاید او دلیلی داشته که مرا احمق خوانده. ولی من دلیلی برای این کار ندارم. از حرفش هم اصلا نرنجیدم. تنها خودم را زیر سوال بردم.گاهی رکیک ترین فحش ها را از طریق ایمیل دریافت می کنم.من همیشه پاسخ شان را با ادب می دهم. اگر با فحش دادن به من آنها احساس آرمش می کنند چرا نه. چه بهتر که به من فحش بدهند که تحملش را دارم نمی رنجم، تا به کسانی از این موضوع زجر می کشند و عصبانی می شوند. و ممکن است در زندگی روزمره شان، در رابطه خانوده اشان موثز باشدو تلافی اش را سر آنها دراورند. می بوسمت اردوخانی
راستی! کسی که نمی نویسدو جایی هم حرفی نمی زند، هیچ وقت فحش نمی شنود. هرکس خربزه می خورد پای لرزش می نشیند. هرکس هم که می نویسد، باید تحمل بدترین ناسزاها را داشته باشدو پاسخش را همانگونه ندهد
By: ابوالفضل اردوخانی شوخی و جدی on ژانویه 22, 2009
at 6:02 ب.ظ.
سلام
خوندمش
چی بگم؟!…
گاهی واژه کم میارم برای حرفهای دلم
پیروز باشید
By: آدیش on ژانویه 25, 2009
at 10:25 ق.ظ.
سلام
از این مطلبتون خیلی خوشم اومد.
منم معتقدم که انسان باید همیشه و در همه جا خودش باشه.
حتی اگه برای گروهی ناخوشایند باشه.
ولی من هرگز از این که خودم باشم احساس بی هویتی نمیکنم.
By: غزل دریا on فوریه 28, 2009
at 2:44 ق.ظ.