قابل توجه هموطنان کلیمی!
دیشب، سرزده دوستی مراکشی، «محمد» به خانه ام آمد. پس از سلام واحوال پرسی، حال دوست مشترک کلیمیمان «ژان» را از او پرسیدم. «گفت: «چند وقت بود که خبری از او نداشتم، روز یکشنبه در تظاهرات برضد جنایات اسراییل دیدمش. در آغوشاش گرفتم وحال و احوال خود و خانواده اش را پرسیدم؟ گفت: خوباند. گفتم خیلی وقت است که از تو خبری ندارم. گفت: گرفتار بودم، ولی می خواستم برای سال نو، مانند اغلب سال های گذشته تو و همسرت را به خانهمان دعوت کنم، ولی با حمله اسراییل به فلسطین به عنوان یک یهودی خجالت کشیدم، و حتی رویم نشد به تو تلفن کنم. گفتم: حمله اسراییل به فلسطین نباید بین ما جدایی بیاندازد…، همدیگر را بوسیدیم، و قرار گذاشتیم به زودی یکدیگر را بینیم.»»
قابل توجه هموطنان کلیمی!
دیشب، سرزده دوستی مراکشی، «محمد» به خانه ام آمد. پس از سلام واحوال پرسی، حال دوست مشترک کلیمیمان «ژان» را از او پرسیدم. «گفت: «چند وقت بود که خبری از او نداشتم، روز یکشنبه در تظاهرات برضد جنایات اسراییل دیدمش. در آغوشاش گرفتم وحال و احوال خود و خانواده اش را پرسیدم؟ گفت: خوباند. گفتم خیلی وقت است که از تو خبری ندارم. گفت: گرفتار بودم، ولی می خواستم برای سال نو، مانند اغلب سال های گذشته تو و همسرت را به خانهمان دعوت کنم، ولی با حمله اسراییل به فلسطین به عنوان یک یهودی خجالت کشیدم، و حتی رویم نشد به تو تلفن کنم. گفتم: حمله اسراییل به فلسطین نباید بین ما جدایی بیاندازد…، همدیگر را بوسیدیم، و قرار گذاشتیم به زودی یکدیگر را بینیم.»»
دیشب فکر کردم: شاید ژان، همین احساس را در مقابل من دارد. بدین خاطر اول صبح به او تلفن کرده و با او و همسرش، احوال پرسی و درد دل کردم و ماجرای دیدارم را با محمد به او گفتم. خوشبختانه ژان با خنده و شوخی گفت: چنین احساسی نسبت به تو ندارم.
شاید هموطنان کلیمی ما در ایران هم چنین احساسی را داشته باشند. ولی باید بدانند! اگر آنها دین شان با ما یکی نیست، خون شان، تاریخ شان یکی است. و از این بابت نباید شرمنده باشند. هیچ انسان با وجدان ایرانی، حمله اسراییل را به حساب هموطنان کلیمی ما نمی گذارد. و امیدوارم سایر هموطنانام «ازهر مدهب و دین» جنایات اسراییل را به شوخی و یا جدی به هموطنان کلیمی ما در ایران یاداوری نکرده، و سبب رنجش خاطر آنان نگردند. باز آرزو می کنم، در آغاز سال نو، که به زودی آغاز می گردد، هموطنان ما، «از هر کیش و آیین» با اشتیاق به دیدار یکدیگر بروند و سال نو را با خوبی و خوشی در کنارهم آغاز کنند.
در پایان؛ ایمان راسخ به این دارم که اگر همین جنایات از طرف اعراب به ملت اسراییل روا می شد، وطیفه انسانی و وجدانی ما بود که از ملت اسراییل حمایت کنیم.
در بین ملت اسراییل عده زیادی هستند که از این این قتل و عام رنج می برند. بدین جهت پیشهاد می کنم، اگر بانوان کلیمی اسراییلی و هر سال چند ماه نوزادان خود را به مدت چندین سال به ماداران فلسطینی بسپارند، و مادران فلسطینی نوزادان خود را به مادران آسراییلی، و این رابطه همیشه بین این خانواده ها باقی بماند. خاطر جمع هستم، زمانی که این نوزادان ( از هر طرف) به سن بلوغ رسیدند، خواهران و برادران یکدیگرند ، وهرگز حاظر نخواهند شد، همدیگر را بکشند. من ایمان راسخ دارم که مادران فلسطینی، کودکان اسراییلی را با عشق ، وبا دل جان در آغوش خواهند گرفت و بدون انزجاز از اسراییل پرورش خواهند داد. و همچنین مادران اسراییلی.
۲۶ دی ۱۳۸۷ ــ ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ ــ بروکسل. اردوخانی
سلام
حقیقتی است انکار ناپذیر مردم در دنیا به دور از هیاهوی سیاسی و دولتی به زندگی مسالمت امیز می پردازند دولتها و حکومتهایی که امده اند تا رفاه نسبی را برای این مردم و ارام نگه داشتن اوضاع زندگی مردم بکوشند اما متا سفانه می بینیم این نیست بلکه به فکر منافع خودشان هستند ودر این راه از هیچ کار زشتی دریغ نمی دارند .
به امید صلح حقیقی در جهان زنده مانده ایم
By: جهانگرد on ژانویه 15, 2009
at 11:35 ق.ظ.
سلام خیلی از نوشته های شما لذت می برم من هم در بلژیک ساکنم و مطالب فرهنگی رادوست دارم اگر دوست
داشتید در زمینه ای به شما کمک کنم بفر ما ئید متشکرم
By: soli on نوامبر 18, 2010
at 9:25 ق.ظ.