به دنبال او!
یکبار ، دو بار، سه بار، گفت!
اگر ترکم کنی می میرم،
ترکش کردم.
افتاد.
دست به سویم دراز کرد،
دستی از دور، تکان دادم.
برخاست، به دنبالم آمد، گفت؛
اگر ترکم کنی نمی میرم!
به دنبال ات می آیم.
زندگی کوره راهی باریک است
دست در دست هم
گهی ، او به دنبال من،
گهی من به دنبال او…
10 مرداد 1378 ــ 31ژوئیه 2008 بروکسل
زندگی کوره راهی باریک است و تاریک پر از فراز و نشیب




By: سردار on ژوئیه 31, 2008
at 6:20 ب.ظ.
زندگی آن کوره راه بس دراز


یه نقد : پدرم داستانهایت رنگ و لعاب قبل را ندارد.
By: شبنم on ژوئیه 31, 2008
at 10:30 ب.ظ.
سلام
مزسی که بمن سر زدید.
خوش به حال شما که دست به دست زندگی می دین و با آرامش حرکت میکنید. من چی بگم که زندگی دودستی گلومو فشرده و داره منو با سرعت می بره. نه وقت دعا واسه خودم دارم. نه ذهن درست حسابی که بخوام وقایع رو پیش بینی کنم. حالا من موندم و نتیجه ی کنکور و امید به انتخاب رشته و نتیجه ی آزاد.
شما برای من دعا کنید
By: سینا on آگوست 1, 2008
at 10:30 ق.ظ.
سلام آقای اردوخانی عزیز
….خوب خوش سلام باشید


By: وحید on آگوست 1, 2008
at 4:29 ب.ظ.
من با قسمت دوم شب شعر آپم.
قبلا» که می اومدید خوشحالم می کردید ولی الان علاوه بر این که خوشحالم می کنید کمکم هم می کنید. بهتره خودتون ببینید من چیزی نگم بهتره.
By: سینا on آگوست 5, 2008
at 2:11 ب.ظ.
سلام و درود بر شما
بسیار زیبا سرودید!
در برابر زیبایی
کلمه زانو میزند
در سکوت باید ستود…
پاینده و سبز باشید
By: آدیش on آگوست 10, 2008
at 12:11 ق.ظ.