بر ستون بسته
در میان کتابهای و نوشته های قدیمی به دنبال مقاله ای می گشتم. که چشمم به نشریه » اندیشه و فرهنگ . شماره پائیز ــ زمستان 1372 » افتاد. بی اختیار ورق زدم .شعر » بر ستون بسته » از روان شاد نادر نادر پور ،با توضیحی به صورت زیر توجهم را جلب کرد. چون آن را زیبا یافتم خواستم خوانندگانم را هم بی نسیب نگذارم.
لطائف ادبی
نقل قول،نقد تفسیر از شاعران به صورت ، الهام از شاعران و اظهار آن از طریق شعرو یا توضیح و تکمیل از طرف شاعر دیگر، از لطائف ادبی به شمار می آیند ، که با وجود صنعت مشکل در کار شاعری، در آثار شعرای ایران کم و بیش پیداشده، نمایشگر قدرت شعرا و ادبیات ایران می باشد.
« بر ستون بسته » شعری از شاعر عالیقدر، اقای نادر نادر پور نمونه ایست بر این مقال و مثالی است بر مقدمه فوق الذکر ، که از این بیت سعدی الهام گرفته.
یکی را عسس بر ستون بسته بود هم شب پریشان و دل خسته بود *
بر ستون بسته: ( از مجموعه اشعار سرمه خورشید)
در آن شهر ویران از یاد رفته
که ویران شد ازفتنه روزگاران،
شبی «بر ستون بسته ای » دید « سعدی»
که نامش نپرسید از رهگذاران
چو ماری ، که بر دوش ضحاک خفته
گره خورده زنجیر بر بازوانش
عطش آتش افکنده در تارو پودش
غضب ، لرزه افکنده در زانوانش
گذر کرد و از او نپرسید « سعدی »،
که ای مرد «برگشته ایام » چونی ؟<
ندانست کاین «بر ستون بسته» هر شب،
چو فرهاد نالیده در بیستونی!
ندانست «سعدی» که این مرد تنها،
که از روز ازل « بر ستون بسته » بود،
ندانست کز روزگار پیشین ،
« همه شب پریشان دلخسته بود»
بسا کس، که از گردش آسمانها،
در این خاکدان زاده و در گذشته،
ولی این نگون بخت بر جای مانده،
چو سنگی سیلابش از سر گذشته
شگفتا ، که این مرد شوریده خاطر،
ز فریاد خود بافت زنجیر خود را،
نه تقدیر او بند بر پای او زد
که در دست خود داشت تقدیر خورد را
من آن« بر ستون بسته» شور بختم،
که بازیچه دست بیداد خویشم،
مگر شعر زنجیر فریاد من شد،
که خوش بر ستون بست فریاد خویسم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*)کلیه حکایت در پنج بیت و به این صورت است.
یکی را عسس دست بر بسته بود همه شب پریشان و دلخسته بود
بگوش آمدش در شب تیره رنگ که شخصی همی نالد از دست تنگ
شنید این سخن دزد مسکین و گفت ز بیچارگی چند نالی؟ بخفت
برو شکر یزدان کن ای تنگدست که دستت عسس تنگ بر هم نبست
مکن نا له از بینوائی بسی چو بینی ز خود بینواتر بسی
خیلی خوب بود

By: وحید on مارس 13, 2008
at 11:23 ق.ظ.
شب پیش افکارم را در جوی آب کنار پیاده رو ریختم.
فردا دیدن زباله ها کنار هر جوی آبی آزارم می دهد.
By: manfered on مارس 13, 2008
at 11:24 ق.ظ.
اردو خانی عزیز درود!!!
این شعر از ناصر خسرو بلخی مرا خیلی خوش آمد و برای خودت هم پست کردم – شاید خوش خودت نیز بیاید.
عقاب
روزى ز سر سنگ عقابى به هوا خاست
و اندر طلب طعمه پر و بال بياراست
بر راستى بال نظر كرد و چنين گفت
امروز همه روىِ جهان زير پر ماست
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تيز
مىبينم اگر ذرهاى اندر تك درياست
گر بر سر خاشاك يكى پشّه بجنبد
جنبيدن آن پشّه عيان در نظر ماست
بسيار منى كرد و ز تقدير نترسيد
بنگر كه از اين چرخ جفاپيشه چه برخاست
ناگه ز كمينگاه يكى سخت كمانى
تيرى ز قضاى بد بگشاد برو راست
بر بال عقاب آمد آن تير جگردوز
و از ابر مر او را به سوى خاك فروكاست
بر خاك بيفتاد و بغلتيد چو ماهى
و آنگاه پر خويش گشاد از چپ و از راست
گفتا عجبست اينكه ز چوبى و ز آهن
اين تيزى و تندى و پريدن ز كجا خاست
زى تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد
گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست
By: سیرت on مارس 13, 2008
at 11:41 ق.ظ.
سلام استاد عزیز



مثل همیشه عالی بود
منم آپ کردم و منتظرتون هستم
موفق و پایدار باشید
By: نیلوفر مرداب on مارس 13, 2008
at 11:59 ق.ظ.
سلام دارم دوست!
زنده یاد نادر نادر پور که در غربت جان سپرد ابرمرد شعر سیاست تاریخ پژوهشگر ادبی زبان فارسی، افتخاریست بر همهء جهانیان.
گاهیکه باخودم خلوت میکنم تلاوت گر آیات نزولی این خدا میشوم. شعر انگور. انتقام.
پیکر تراش پیر و بیشترین این سرود را مکمل که:
(پیشانی ار زداغ گناهی سیه شود). با خویشتن زمزمه میکنم.
بیشترین سرود های این بزرگتر از همه را ازیاد دارم که 18 سال قبل همهء جشم انداز های شعری و پژو هش شانرا پیوسته در افغتنیتان دستیاب ومی خواندم که در مورد شعر سپید تجسس عمیق و رهنمایی کننده را به نگارش گرفته بودند.
خلاصه هر قدر بگویم این مو هبت الهی که روانش شاد باد در من اثر گذار بوده است
اگر شما ر به بیشترین سرود هایش نیازی باشد به این لینک سر بزنید.
http://www.avayeazad.com/nader_naderpoor/list.htm
شاد کامگار تندرست و صحتمند باشید اردو خانی عزیز دوست شما ظریفی
By: ظریفی on مارس 13, 2008
at 12:00 ب.ظ.
به نام خدا خالق انسان . به نام انسان خالق غم ها . به نام غم ها به وجود اورنده ي اشك ها . به نام اشك تسكين دهنده ي قلب ها . به نام قلب ها ايجاد گر عشق و به نام عشق زيباترين خطاي انسان

موفق باشید
By: آزاده و آرزو on مارس 13, 2008
at 12:17 ب.ظ.
سلام.
استاد از مطالبتون بسیار سود بردم.
By: یک چلچراغی on مارس 13, 2008
at 3:33 ب.ظ.
یه کامنت خصوصی براتون گذاشتم
By: مریم on مارس 13, 2008
at 5:29 ب.ظ.
مرسی واقعا برام جالب بود

By: مریم on مارس 13, 2008
at 8:20 ب.ظ.
سلام دارم!
به جنگ های جهانی اندیشیدم واین نوشته هارا خواندم که بیشترین از تاریخ ایران وخراسان است.
ار دوخانی عزیز شاید برایت تکرار باشد ولی خواندنش خوب است لینک پیوندها یکی دوتاش همین موضوع است. کامگارت میخواهم دوست عزیز. ظریفی
لینک اینست:
http://farzan-farzan.blogfa.com/cat-174.aspx
ممنونت عزیزم بای تا بعد. راستی میدانید خانم کیانوری هم دنیارا بدرود گفت اندیشمند خوبی بود که همسرش را در مبارزه یار بود.
By: ظریفی on مارس 13, 2008
at 10:47 ب.ظ.