یک تحول بی سابقه
به خدا قسم هر کسی قابل تحوله. چرا جای دوری بریم. همین سلطنت طب ها که سالهای اول انقلاب قول می دادند که تا سه ماه دیگه رژیم رو سرنگون می کنن و قدرت رو به دست می گیرن! سه ماه شد ، شش ماه ، یکسال ، دوسال. حالا به آینده نامعلوم واگذار کردن ،شدن دمکرات دو آتشه و میگن شاه باید سلطنت کنه ، دولت حکومت. مشروطه شاهنشاهی ( آریا مهری ) می خوان. کاری نداریم که هفتاد و دو دسته ان و بعضی هاشون طرفدار رضا شاه سوم. بغضی هم معلوم نیست چه کسی رو میخوان پادشاه کنن. به من چه که در بیضه مالی از آمریکا برای گرفتن پول با هم در رقابت اند و همدگیر رو رسوا می کنن.
باز هم همین نزدیکی ها ! کمونیست هایی که به استالین و لنین و مارکس و مائو میگفتن زکی و اصلا قبول شون نداشتن ، کاسه داغ تر از آش بودن. عده ای شون توبه کردن و در انقلاب به مقامات بالا رسیدن و از اخوندها هم مومن تر شدن. عده ای هم جون خودشون رو به خاطر ایمان شون از دست دادن . عده ای شون هم اومدن اینجا از میتران و ویلی براند سوسیال دمکرات تر شدن .
چند روز پیش تو محفلی بودم . بعد از زدن یکی دو تا چتول ودکا چند لیوان شراب بحث سیاسی مثل همیشه شروع شد. صحبت به مجاهدین کشید. که خائن هستند. روی هیتلر و استالین و نفتالین و شفتالین و پولپوت رو سفید کردن. بعضی با پررو گری تموم گفتن : ما این آخوند ها رو صد هزار برابر ترجیح می دیم به مجاهدین. پشم یکی از آقایون رو با مسعود عوض نمی کنیم.
من به جون گربه ام که از جون سگ همسایه برام عزیز تره گفتم؛ من با این دو تا چشمهای خودم دیدم و با این دو تا گوشام شنیدم: روز 26 دسامبر 2007 ساعت شش بعد از ظهر رفتم ایستگاه قطار بروکسل که قطار سوار بشم و برم لندن، خاک بر سر انگلیس. چون هنوز وقت داشتم رفتم بیرون ایستگاه تا یک سیگار چاق کنم . یکدفعه دو تا آقای شیک پوش در حدود 50 ساله که مقداری کاغذ و دفتر دست شون بود توجه ام رو جلب کردن. یکی از اون آقایون اومد پیش من و به انگلیسی سلام کرد و پرسید دو یو اسپیک انگلیسی. من یه یســــــــس افکرسی گفتم که طرف خیال کرد که من یک جنتلمن تموم عیار انگلیسی هستم. ( بقیه اش رو فارسی می نویسم که شما شیر فهم شید ، درسته که خیلی از مردم ایران جونشون به لبشون رسیده وبه امید رفتن به آمریکا و انگلستان انگلیسی یاد می گیرن ولی نه همه. ببخشید اگه پرانتز دراز شد) آقاهه به انگلیسی گفت : ما برای دفاع از حقوق بشر در ایران امضا جمع می کنیم. طرف تا دهنش رو واز کرد از لحجه اش فهمیدم هموطن خودمه و به فارسی گفتم: شما ایرانی هستید؟ جواب بعله بود. از کجا میاید؟ از آلمان شهر کلن. پرسیدم شما فلان کس و فلان کس ( که مثل منار جنبون در اصفهان، یا برج ایفل در پاریس ) معروف هستند می شناسین؟ پاسخ نه خیر.* یه دفعه دوزاریم افتاد و پرسیدم : شما طرفداران مجاهدین هستید؟ جواب داد بعله ، چطور؟ گفتم اینها که بین خود شون حقوق بشر رو رعایت نمی کنن چطور میخوان از حقوق بشر در ایران دفاع کنن؟ چند کلمه هم از پادگان اشرف ومریم
رئیس جمهور منتخب و مسعود اضافه کردم که اینها خیانت کارن.
باور کنید ، قسم میخورم ، این آقا یک کلمه فحش به من نداد ، تهدیدم نکرد، من رو نوکر رژیم نخوند، تنها گفت : اشتباه می کنید ،متاسفم برای شما. من در پاسخ گفتم : من هم برای شما متاسفم .
بیایید عادلانه قضاوت کنید! آن کسی که پدر بزرگ و پدرش مستبد بودند در یک چرخش 180 درجه طرفدار دمکراسی شاهنشاهی آریا مهری شد. کمونیست ها را هم گفتم. مجاهدین که پیش از حمله آمریکا به عراق مخالفان شان را تهدید می کردند و به آنها بدترین تهمت ها را می زدند و رکیک ترین فحش ها را می داند ، پاسخ مرا با ادب فراوان دادند.
اگر این یک تحول بی سابقه نیست پس … است . من هم اکنون شامل این تحول می شوم وبی ادبی نمی کنم.
دادن فحش و گفتن هر گونه ناسزا به من ؛ از جمله ، حقوق بگیر ونوکر و جاسوس رژیم آخوندی آزاد است.
* می دانستم که مجاهدین در شهرهائی که زندگی می کنند ، برای ناشناس ماندن هیچگونه فعالیت علنی ندارند. برای این کار به کشورهائی می روند که کسی آنها را نمی شناسد.
معرفی یک وبلاگ جدید http://javid1386.blogfa.com/
By: علی on فوریه 5, 2008
at 10:53 ب.ظ.
سلام .آمدم و فقط خواندم.نظر خواستي ندارم.بدرود
By: حسین on فوریه 6, 2008
at 6:24 ق.ظ.
واقعا فکر می کنید تبدیل قلعه ی شوش به مسافرخانه کار درستی است ؟
با این کار نه تنها از تخریب شدن آن جلوگیری نمی شود ، که بر شدت نابودی آن افزوده می شود . آیا نمی توان با حفظ کاربری آن و افزایش استفاده از ظرفیت گردشگری از تخریب شدن این بناها جلوگیری کرد ؟
By: امیرحسین on فوریه 6, 2008
at 7:46 ق.ظ.
درود به شما ایران اندیش گرامی
سربلند و پیروز باشید
By: انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش on فوریه 6, 2008
at 6:51 ب.ظ.
سلام استاد

http://www.naslekhamoosh.blogfa.com/ تو ابن وبلاگ در مورد یه سری دانشجو ی گناه نوشته شده یه سری بزنید
موفق و شاد باشید
By: نیلوفر مرداب on فوریه 6, 2008
at 10:17 ب.ظ.
اردو خاني عزيز،
اميدوارم صحت و سلامت باشيد.
By: کاکه تيغون on فوریه 6, 2008
at 10:51 ب.ظ.
سلام

خیلی زیبا بود
بازار تحولات همچنان ادامه داره
از ما یادت رفته دیگه !!!!!!!!!!!!!!
By: حالگیر on فوریه 6, 2008
at 11:34 ب.ظ.
دنيا رو چه ديدى ؟ توى اين هيرو ويرى عوض شدن يكهو ديدى ابوالفضل ما هم عوض شد٠مثل اينكه برادران تاثير مثبت گذاشتن٠ به هر حالا ميدواريم كه مجاهدين هم عوض بشن واين دو روز دنيا رو بخودشون و ديگران سخت نگيرن ٠ مخصوصا حالا كه رهبراش به فرانسه اومدن و تو همين چند روزه كلي اروپايي شدن حتي تا اون حد كه انتقادات ابوالفضل رو زيرسبيلى در كردن و جوابش ندادن٠
By: سیامک فرید on فوریه 7, 2008
at 2:35 ق.ظ.
سلام دوست عزیز…
موفق باشی! مستفیض شدیم!
By: حسینی on فوریه 7, 2008
at 9:08 ق.ظ.
…و قطار سیاست که چه ابلهانه خالی می تازد .
آن قدر که نمی توان روی یک حرفش تکیه کرد تا چه برسد به اینکه برایش سینه چاک کرد .کجاییم ما تا بفهمیم که لزومن آن چه ما فکر می کنیم درست نیست دیگری _ دشمن من حتی _ شایددرست بگوید .به قول دبیر ادبیاتمان میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان ست . این خانم معلم چند تایی از این شعرها بلد بود ودر مواقع لازم خرجشان می کرد .یکی دیگر از تکیه کلام هایش که مال خودش بود انصافن زمان ماه بود مثلن وقتی کسی می پرسید خانم زمان شاه رو می گید ؟ می گفت نه از زمان ماه حرف می زنم یا زمان ماغوت برای نقطه ی مقابل طاغوت .یادش به خیر .یادم می آید که می گفتند این خانم به خاطر عشقش هرگز ازدواج نکرد.عشقی که اعدام شده بود .
By: محبوبه .میم on فوریه 7, 2008
at 12:33 ب.ظ.
´´´´´´´´´´´´´,;****,´´´´
´´´´´´´´´´´´,*¨¨,“¨¨*,´´´
´´´´´´´´´´´,**¨¨¨@“;“;;-…
´´´´´´´´´-,¨**¨¨¨¨“)““-““““
´´´´´´´´//,***¨¨¨¨*
´´´´´´´(,(**/*“¨““¨¨*
´´´´´´((,*/*;);*)¨¨¨¨*
´´´´´((,**)*/**/¨¨¨”¨*
´´´´,(,****.:)*¨¨¨¨¨¨*
´´´((,*****)¨¨¨¨¨¨¨*
´´,(,***/*)¨*¨¨¨¨,¨*
´´,***/*)¨*¨¨,¨*
´)*/*)*)*¨¨*
/**)**¨¨“\)\)
*/*¨¨¨¨,…)!))!)…..,(
“,¨¨¨¨_)–“–“——/_.
سلام. من آپم. بدو بيا. منتظرم…..
By: حالگیر on فوریه 7, 2008
at 11:50 ب.ظ.
سلام
از حضور و نظرت ممنون
درگیر بودم که دیر اومدم
در پناه حق
ساحل حصار من نيست
پايان کار من نيست
همدرد و يار من نيست
کسی که يار من نيست
در انتظار من نيست
سر بزن با دو فرشته منتظرم
By: سعید on فوریه 8, 2008
at 6:37 ق.ظ.
باقدم های آهسته میرفت که نباشد.میرفت تا نفس کشیدن را فراموش کند. تا خورشید را ازیاد ببرد. صدای خرت خرت دمپایی هاش به دیوارها خورد برگشت توی گوش خودش
از متن داستان
پاتوق ادبی با داستانی از محمد محسنی بروز شد.وما منتظر نظرات کارسازتان
By: پاتوق ادبی on فوریه 8, 2008
at 2:37 ب.ظ.
سلام به اردوخاني بسيار عزيز
كلونتچه ي ايرانيان داخل و خارج
نمي دونم من از اين چيزايي كه اينجا نوشتين كم سر در آوردم.تاريخ و سياستم زياد خوب نيس البته دنبال اولي هستم اما دومي نه!
اين اواخر تمام نوشته هاتون حدس ميزنم از همين دست باشه البته من خيلي وقته نيومدم مي دونين كه رفتم سفر و حالا بر گشتم
و همين ديگه
By: مریم on فوریه 8, 2008
at 3:37 ب.ظ.
باز هم سنگسار . عمو به ما سر نمی زنی تازگی ها
By: پوپی on فوریه 8, 2008
at 11:31 ب.ظ.
این اخوندا یه مشت کمونیستن…
By: سارا on فوریه 9, 2008
at 6:25 ق.ظ.
حواسم نبود ان بالایی می خواستم خصوصی باشه
By: سارا on فوریه 9, 2008
at 6:27 ق.ظ.
منظورم فاشیست بود سوتی دادم
By: سارا on فوریه 9, 2008
at 3:11 ب.ظ.
سلام آقای اردوخانی .دیگه مارا تحویل نمیگیرید.
با مطلب جدید اپم.
موفق بمانی.
By: هادی on فوریه 10, 2008
at 12:05 ب.ظ.
اشعار يخمكي + تعطیلات زورکی × انتخابات راستکی : عکس های مفتکی = افاضات جدید بدپیله ی کشککی!!!






با سلام و ارادت و ماچ و لاس و سپاس به خاطر حضور سبز و شیرینت در کاخمان و باقی مخلفات و قضایا، نمردیم و بالاخره با لاطائلاتی یخ زده شبانه به روز شدیم. بفررررمااااااا!!!





در کامنتی دیگر جهت همراهی و همکلامی با این پست جانانه ات خدمت خواهیم رسید. باقی بقایت، براد پیت دور از چشم آنجلینا جولی فدایت یا شایدم برعکس. هر جور راحتی!!!





By: مولانا و مولاکم شیخ کشک الدین بدپیله!!! on فوریه 10, 2008
at 8:33 ب.ظ.
سلام استاد عزیز
آپ کردم و منتظرتونم
موفق و پایدار باشید
By: نیلوفر مرداب on فوریه 11, 2008
at 10:31 ب.ظ.
سلام
هر کسی قابل تحوله ؟؟
نمی دونم
موفق باشی
By: سعید on فوریه 14, 2008
at 5:41 ق.ظ.
دارم نگران میشم



زیادی به مخت استراحت نده
یه دفه از کار می افته دیگه کار نمی کنه ها؟!
ولی از شوخی گذشته کجایین دلم برای نوشته های قشنگ شما یه دره شده
نه دره نه ذره
او آرشیو ام که فک نمی کنم دیگه چیزی نخونده مونده باشه
By: مریم on فوریه 14, 2008
at 10:22 ق.ظ.
خوشحالم که بهتون خوش گذشته برای همین اینقدر دوستتون دارم هر جا و در هر موقعیتی که باشید همه چیز رو مطابق میلتون تغییر میدین
خیلی وقت پیش یه فیلم دیدم سه شنبه ها با موریس
و همیشه آرزو می کردم یه آدمی مثل موریس ببینم که دیدم
By: مریم on فوریه 14, 2008
at 6:37 ب.ظ.
با اینکه اول کامنتتون رو با ناراحتی خوندم اما آخرش یادم رفت که چه اتفاق بدی افتاده..

امیدوارم زودتر خوب بشین
By: مریم on فوریه 14, 2008
at 6:38 ب.ظ.
سلام و با عرض پوزش از طرف بلاگفا که بخش نظرات خصوصی تا امروز باز نمیشد ؛ به هر حال با تاخیر البته مطلب را شما را لینک کردم و البته درخواست کردم که نظرات مربوط به مطلب را در همینجا بنویسند
موفق باشید
By: حسن زبل on فوریه 28, 2008
at 6:59 ب.ظ.
سلام جالب بود من هم با این افراد از همه جا بی خبر و پرت از عالم و محصور در رویاهای خوش خودشان برخورد داشته ام دقیقا به همین شکل اما در ایتالیا
By: مینا on فوریه 28, 2008
at 7:30 ب.ظ.
من اما فکر میکنم این برخوردها نشان از تلاش برای مبارزه است کاری که دیگر ایرانیان از آن اجتناب میکنند وحتی کسر شآن هم میدانند برای همین مجاهدین مقدس و بزرگوارند
By: شایان on فوریه 28, 2008
at 7:40 ب.ظ.
آقا شایان بله دیگر ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از ایران از حتی اسم فرقه مجاهدین هم بیزارند تا اینکه بخواهند براشون امضا و پول جمع کنند . دست مجاهدین برای همه رو شده . این افرادی که میبینی راه میفتن توی یه کشور دیگه برای چمع کردن امضا و خیلی وقتا برای جمع کردن پول و سرکیسه کردن مردم ساده لوح به اسم مبارزه از خود اراده و تلاشی ندارند و بیچاره ها آنچه را عمل میکنند که به آنها از طرف رهبران فرقه مجاهدین دیکته شده .
By: عماد on فوریه 28, 2008
at 9:53 ب.ظ.
آقا این ادب از سر اجباره و همون گو….زی است که شما فرمودید وای به روزی که دستشان باز شود و باز صدامی باشد که ازشان حمایت کنند الان مثل نوچه ای هستند که گنده لاتشون نیستش که بتونن راحت رجز خوانی کنند.
By: شهاب الدین کشمشی on فوریه 28, 2008
at 9:55 ب.ظ.
خدا انشاالله همه بندگانش را سر عقل بیاره مگه ما بخیل هستیم بگذار اینها هم با ادب بشن ولی بی ادب یا با ادب سابقه خرابشون فرقی نمیکنه همون است که بود .
By: تهام on فوریه 28, 2008
at 10:06 ب.ظ.
این مطلب اردوخانی را خواندم به نظرم اشتباه است با یک نمونه فکرکنیم مجاهدین عوض شده اند در حالی که صدها نمونه فحاشی رد سایتهای آنان میبینیم
By: حاسب میزبان on فوریه 29, 2008
at 12:19 ق.ظ.
به قول آقا شهاب این ادب مجاهدین از سر ناچاری است که دیگه جایگاهی ندارند . البته هنوز هم همون فحاشی و بی ادبی رو توی سایت ها بخوبی میبینیم . همین سایت حسن زبل آقای علیشاهی رو ببینید که هواداران مجاهدین چه میکنندو چه گونه نظر میدهند.
By: بی نام on فوریه 29, 2008
at 8:11 ق.ظ.
آقا کاشکی سر ادب بیان اما اول شرط ادب احترام به خلق و مردم و اینکه راست و پوست کنده بگویند تا الان اشتباهات زیادی کردیم این ادب به درد یک گروه مبارز برای مبارزه با آخوندها میخوره وگرنه اینکه هر روز سلام کنند و شب مسواک بزنند به چه درد میخوره
By: مهدوی on مارس 1, 2008
at 1:02 ق.ظ.