نگاشته شده توسط: ordoukhani | ژانویه 18, 2008

از خواب پریدم !

از خواب پریدم !

 

خواب دیدم، در بین جمعی!

در کلبه ای زنی ام

درو دیوار زنی

زمین و آسمان کلبه زنی

پنجره نی

 

همه نی می زنند

من هم نی ای برداشتم

در آن دمیدم

نوای خود شنیدم

هیچ شدم

از خواب پریدم

 

دی 1385 ــ ژانویه 2006 ــ از کتاب استکان لب پریده ، نوشته خودم


پاسخ

  1. سلام.
    استفاده بردیم.

  2. ممنون به خاطر راهنمایی در باره ی کتاب .حالا راحت می توان پیدایش کرد فقط خداکند که هنوز داشته باشد .البته با این ملت کتاب خوانی که ما هستیم حدس می زنم حداقل چند تایی مانده باشد.

  3. سلام.
    http://www.ketab.com
    همین استکان لب پریده را ببخشید 9 دلار می فروشه.

  4. بشنو از نی چون حکایت می کند ……از جداییها شکایت می کند

  5. به نظرم باید ایران باشه ولی اگه به سایت مراجعه کنید شاید اطلاعاتی به دست بیارید.

  6. http://www.fozooli.blogfa.com

  7. سلام
    آپم ومنتظر نظراتتون هستم

  8. سلام.
    لطفا به نظرات خصوصیتون هم توجه کنید.
    http://www.ketab.com
    همین استکان لب پریده را ببخشید 9 دلار می فروشه.
    شما چی فکر می کنید دختر یا پسر؟

  9. واقعا بعضی از نوشته هاتون رو زیاد نمی پسندم.
    من به مقدار زیادی پاستوریزه هستم.

  10. سلام. ممنون از اینکه به من سر زدین. خوشحالم که نوشته های من رو بررسی کردین و از بابت همه تعریف هایی که کردید متشکر. شعر فوق العاده ای نوشتید. خیلی تاثیر گذار بود. موفق و پیروز باشید

    توی وبلاگم منتظرتون هستم
    http://feeds.feedburner.com/fery

  11. …حواس واسه آدم نمی ذارن که! آدم آدرس وبلاگ خودش رو هم اشتباهی میزنه !!
    تصحیح میکنم:

    توی وبلاگم منتظرتون هستم
    http://neskafe.wordpress.com

  12. سلام
    و همیشه شوخی شوخی جدی میشود تا ما هم جدی حدس بزنیم ادم شویم وحدس بزنیم انگار هنوز زنده ایم
    امده ام تا نقد کنم شعر تان را امدم تا داد بزنم و دست هایم را بکوبم به در خانه ی مهمان ناخانده ای که قصد نصیحت داشت و قصد تغییر شخصیت میزبانش را
    برخواستم تا ….
    اما اینجا با تمام وجود خلع سلاح شدم نه برای اینکه شما را فردی شایسته دیدم نه
    وقتی در کامنت هایتان خواندم اهل کتابید کنجکاو شدم بدانم کیستید ؟ وقتی خواندم یاری طلبیدید ان هم در چه راه زیبایی
    تصمیم گرفتم لبیک بگویم و برای شروع هم به خودم قول می دهم دیگر به عرض کسی نرسانم
    هر چند در عمر 17 ساله ام تا کنون خار پای کسی نبوده ام و سرنوشت چیزی که اعتقادی ندالشته ام به ان
    اما با این حال من هم به شما کمک می کنم در جهت سرکوبی این رژیم و به خودم
    چون می دانم این مبارزه مبارزه ی شایسته ایست که افراد شایسته در ان قدم می گذارند و جز افراد شایسته در این راه یاری پیروز نمی شوند
    همین .
    من حوام یک شاعر که تمام لحظات تلخش را شعر می کند و می نویسد در وب
    تلخ اند اما حقیقی اند و همین برایم کافی است
    موفق هستید موفق تر باشید
    راستی من یک وب دارم در جهت خدمت رسانی به فرهنگ کتاب خوتانی برای کرم کتاب هایی مثله خودم خوش حال میشم اگر سری بزنید
    حوا
    http://013700.blogfa.com/

  13. درود بر دوست گرامی
    خوبید؟
    آپ کردم خوشحال میشم منور کنید.
    شاد باشید و پیروز.


برای میثم پاسخی بگذارید لغو پاسخ

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: