توجه ، توجه
بخت بازآمد از آن در که یکی چون من درآمد…بامدادان روی من ندیدن در دولت بگشاید
یک سال دیگر هم بر عمر من افزوده شد. اگر نمی شد ، یدون شک دنیا زیر و رو می شد .
روز سیزده آذر 1320 خورشیدی ، برابر با 4 دسامبر 1941 با به دنیا آمدنم، دنیا را نورانی کردم . بنا به گفته عمه بزرگوارم به نقل از فاطمه سلطان قابله ، من ساعت پنج صبح پا به عرصه هستی نهادم . در آن موقع نفت چراغ گرد سوز تمام شده بود، ولی با به دنیا آمدنم چنان نوری جهان را فرا گرفت که خورشید آن روز ندرخشید. باز به گفته عمه بزرگوارم به نقل از فاطمه سلطان قابله؛ تا من به دنیا آمدم و قیافه قابله را دیدم ، خندیدم و دست به چند تار موی که در رخ او بود، بردم . چند باد محکم رها کردم ، که مادرم آین را به فال نیک گرفت. و گفت: در آینده پسرم توپچی خواهم شد.
ولی پس از چند سال چون دید اهل درس و مشق نیستم و همیشه به دنبال الواتی هستم ،تغیر عقیده داد و گفت: تو درس نمی خوانی سپور می شوی ، این مملکت به سپور هم احتیاج دارد. ولی نمی دانست که یک روزی کشور ما به قدری پیشرفت می کند که برای سپوری هم دست کم باید فوق لیسانس داشت . دکترا در تمیزیات[بهداشت] گرفت . و تخصص در جماع و آداب طهارت و دعا.
راستی فکر نمی کنید که اگر من به دنیا نمی آمدم بشریت احساس کمبود می کرد. مانند ادیسون که اگر نبود، برق هم نداشتیم ، ولی نمی دانستیم چه چیز کم داریم . بنا بر این وجود او ناشناخته می ماند. یا پاستور، چرا راه دور برویم در میان نوابغ خودمان . آقای ابول ِ حسن بنی صدر ، نخستین رئیس جمهور ما، کاشف اشعه از موی زنان . حتما اگر ایشان چند سال دیگر به ریاست جمهوری ادامه می داد از ریش مردان هم برق کشف می کرد و ما احتیاجی به نیرو گاه اتمی نداشتیم . یا آقای دکتر محمود احمدی نژاد ، چوپان ما بزغاله ها. از این نوع نوابغ ما بسیار داریم. اصلا فکر کنید؛کریستف کلمب الکی امریکا را کشف نمی کرد. یا وجود سیاستمدار و اندیشمند بزرگی مانند جرج بوش ( که همان جعفر موش خودمان است که رفته آمریکا شده جرج بوش) سرزمین ابا اجدادی خود را فراموش کرده حالا برای خود ما هم کرکری می خواند. البته از این خائنین به وطن در تاریخ بسیار داشتیم و داریم.
حوادث مهم آن سال تا به دنیا آمدن من .
3 شهریور . قوای شوروی از شمال، و قوای انگلیس از جنوب به بهانه اینکه نان جو خورده بودند( حضور چند آلمانی در ایران ) بی خبر از زمین و هوا به ایران حمله کردند . در همان دقایق اول سفیر شوروی و وزیر مختار انگلیس در منزل علی منصور نخست وزیر حضور یافتند و طی یاد داشتی حمله قوای خود را به کشور ما اعلام کردند. خوش خبر باشند .دست اشان درد نکند . بعد از کندن پشم و واجبی.
25 شهریور- رضا شاه از سلطنت کناره گیری کرد و عازم اصفهان شد تا به خانواده خود بپیوندد.
محمد علی فروغی نخست وزیر
26 شهریور- قوای نظامی شوروی و انگلستان وارد پایتخت شدند. کلیه اتباع آلمانی و ایتالیائی ایران را ترک کردند.
رضا شاه در اصفهان کلیه اموال خود رابه محمد رضا پهلوی در مقابل یک سیر نبات هدیه کرد.
موجودی نقدی رضا شاه در بانک 680 ملیون ریال و املاک او بیشتر از 5200 قطعه بود.
جلسه فوق العاده مجلس برای اجرای سوگند شاه جدید تشکیل شد . شاه در نطق خود وعده داد که قانون اساسی را رعایت کند.
13 آذر .. زادروز من؛ فروغی نخست وزیر، وزیران خود را به محلس معرفی کرد.
سال 1320 سال دردناکی برای ملت ایران بود. بمباران ، کمبود مواد غذایی و احتکار تجار. وجود سربازن بیگانه در شهرها. و هزاران بدبختی دیگر. قسم می خورم به جان گربه عزیزم که از تمام سگ های دنیا برایم عزیز تر است، درتمام این مشکلات نقشی نداشتم. حتی چون نان نمی خوردم ، تنها ممه می خوردم، با به دنیا آمدنم نان خواری هم به این ملت فقیر افزوده نشد. اگر کسانی مقصر باشند ، پدرو مادر من هستند که 9 ماه قبل یک شب خواب شان نبرد!
اگر با دادگری به داوری خود بپردازم و بخواهم ترازنامه این سال ها را بدهم، با کمال شرمندگی باید بگویم مصرف کننده ای بودم ، بدون اینکه بتوانم چیزی جز مقدار زیادی کود انسانی و باد معده و یک مشت چرندیات که نوشته ام تولید کنم. و اگر این ها را هم نمی نوشتم ، کمبودی در ادبیات ، یا بی ادبیات جهان احساس نمی شد . ومی دانم نمونه خوبی برای بشریت نیستم و نخواهم بود.
ولی از یک چیز نه تنها شرمی ندارم ، بلکه خوشحال و سرافرازم. و آن اینکه با تمام وجود عشق ورزیدم . و چون مال و مقامی هم نداشتم و ندارم، بسیاری ، زن و مرد، از هر ملت و مذهب و مرامی ، به ویژه هموطنانم ، مهرشان را بدون انتظار از من دریغ نکردند و هنوز هم نمی کنند . من با دلی پر ازعشق بی نهایت از مهر شان با تمام وجود سپاسگزارم.
decomod مجله اي است درباره آخرين و بروز ترين محصولات مربوط به دكور خان
By: تسنيم زبردست on دسامبر 3, 2007
at 11:39 ق.ظ.
خوش بحالت که تولدت هنوز یادته .!
منکه اونقدر بد شانس بودم که موقع تولد تو بیمارستان عوضم کردن و هیچ چیز رو بیاد ندارم .!
وتا الآن هم هرچه کوشش کردم که خودمو پیدا کنم ، نتونستم که نتونستم .!
شما بگویید چه کنم .؟؟؟؟
By: زال on دسامبر 3, 2007
at 11:49 ق.ظ.
سلام سلام
تولدتون مبارك. حالا منو شما يه وجه مشترك ديگه هم پيدا كرديم. اونم عدد 66 . چه باحال.
تولدتون مبارك. به نظر من كار هر كي نيست كه از فاصله ي چند هزار كيلومتري بتونه اينقدر راحت خودش رو تو دل بقيه جا كنه اونم فقط و فقط با سي و دو تا حرف!
خيلي ها با همين سي و دو تا حرف از فاصله ي يك متري چنان خودشون رو از دلت بيرون مي كشند كه آدم انگشت به دهن مي مونه آدمايي مثل شما عجب قدرت خارق العاده اي دارند. قدرت كلمه ي قشنگي نيست بهتر بشه گفت چه دل بزرگي دارند..
ايران ما واقعا خيلي درد كشيده و ما ايرانيان هم. اي بابا كاش كه روز تولدتون از اين حرفا نمي زدين.
By: مریم on دسامبر 3, 2007
at 11:51 ق.ظ.
زال مهربان. من پاسخ دوستان را در سایت خودشان می دهم. چه کنم؟ مثل من خودت را بزن به بی خیالی . که بی خیالی هم عالمی دارد. خودت و دیگران را مسخره کن و هجو طنز بنویس. خاطر جمع باش من هم خودم را نیافتم نخواهم یافت.
شادو تندرست باشی. اردوخانی بروکسل
By: اردوخانی شوخی و جدی on دسامبر 3, 2007
at 12:10 ب.ظ.
سلام و خوش آمديد. راستي اگر شما نميآمديد به اين دنيا جاي شوخي و جدي شما را در فضاي مجازي هيچ چيز پر نميكرد. پس ما هم غنيمت ميشماريم حضورتان را اولا و بالذات در زمينستان و ثانيا و بالعرض در بلاگستان. زنده باشيد و سرزنده.
By: علف هرزه on دسامبر 3, 2007
at 2:34 ب.ظ.
ابی عزیزم تولدت مبارک! چقدر این مطلب با مزه بود! بخصوص اینگه نان هم نمی خوردی!!!!!
By: خانم on دسامبر 3, 2007
at 3:58 ب.ظ.
آقای اردو خانی عزیز
تولدت مبارک . ولی خودمانیم ها با آمدنت شاه گردن کلفت یک مملکت را بد جوری دربدر کردی .تا باشه از این آمدن ها حالا توی قحطی و جنگ و هرچی مهم اینه که آدم بیاد و با آمدنش یکی مجبور بشه بره می بینی که کم هم تاثیر نگذاشته ای برتاریخ یک قوم یا ببخشید ملت .(هنوز خیال می کنم قومیتی هستیم یادم می رود )
ضمنا مخ که مثل دست و پا نیست که از ما اطاعت کنه و جایی که لازم بشه آرو م بگیره حتی وقتی هم که خوابی می بینی مخه مثل ساعت کار می کنه خستگی ناپذیر مثل همون چارلی توی فیلم عصر صنعت می خواد پیچ و مهره های جوش نخورده ی فکرو به هم بچسبونه حالا خودش _ خود مخه_ بهتر می دونه که کی درست می شه و کی کارش درست در نمی آد . ما که از عالم مخ سر در نمی آریم .
By: محبوبه میم on دسامبر 3, 2007
at 6:06 ب.ظ.
سلام
امید که همیشه تولدت را به یاد داشته باشی
و مبارکت باد ان روزی که مادر از روی مهر چند باد تو را به فال نیک گرفت.
من در چنان روزی به دنیا امدم که نمیدانم و از جشن فراغت و تعارفهایی که تو هم از انها خوشت نمی اید فارغم.
به زودی دست تبشته هایی فراهم کرد و در این به گفته ی بابایم (( میرقوپک
)) میمانم تا ادم هایی بیایند و بخوانند.
چشم بره بودم هستم میمانم
By: متهم on دسامبر 3, 2007
at 6:07 ب.ظ.
سلامی به وسعت دلم برای تو
شاید بازهم با خیالت پرواز کردم….
اما این بار دستی به سوی تو دارم
تا شاید با تمام فاصله ام از تو باز ابر صدایت را احساس کنم
دستم را بگیر و مرا باور کن که من در نهایت احساسم تو را خواهانم….
وبلاگ عمو آپ شده…
و منتظر قدوم مبارک و حرفهای دلنشین شما ست
وعده ما وبلاگ عمو…. یادت نره ها .
By: عمو سبزی فروش on دسامبر 3, 2007
at 6:32 ب.ظ.
نام پروردگارت را صبح زود و بعد از عصر یاد نما و در پاره از شب او را سجده کن و شبی طولانی او را تسبیح نما
یا علی
By: صادق(تدبر در قرآن) on دسامبر 3, 2007
at 7:55 ب.ظ.
سلام پدر تولدت مبارک


این خنده هم برایتان تولد مبارک می خواند 

صد سال به این سالها
اما اگر شما به دنیا نمی آمدید که ما شما را نداشتیم
خدا والدینتان را هم رحمت کند که مهرشان را در شما انباشتند
این هم گل تولدتان دسته دسته
مطالب تند تند نوشته مرا هم بخوانید شاید سه یا چهار تایش را نخوانده اید
سرفراز باشید
زبان دراز
By: شبنم on دسامبر 3, 2007
at 9:41 ب.ظ.
وبلاگ ๑۩۞۩๑ ابوالــــهول ๑۩۞۩๑
به روز شد؛
با:
«بسیج علاج همه دردها»
http://www.iransphinx.blogfa.com
یا:
http://iransphinx.blogfa.ir
بخوانید، نظر بدهید و به دوستان هم بگویید.
By: ๑۩۞۩๑ ابوالــــهول ๑۩۞۩๑ on دسامبر 3, 2007
at 10:48 ب.ظ.
سلام
تولت مبارک!
امیدوارم مادرتون رو به آرزوش برسونی
هنوزم دیر نشده ها!
By: ما on دسامبر 3, 2007
at 10:50 ب.ظ.
سلام
من با
یادبود محمد مختاری
«آغاز شد
سالی بلند
سالی که سروهای جوان
برفهای خونین را
از شانه های خویش تکاندند .»
بروزم
By: ما on دسامبر 3, 2007
at 10:51 ب.ظ.
سلام آقای اردوخانی عزیز تولدتون مبارک گلهای خیالی





By: گلهای خیالی on دسامبر 3, 2007
at 11:27 ب.ظ.
اردوخانی عزیز سلام و عرض ارادت دارم
تولد آن قدرمند را صمیمانه تبریک میگویم
خیر جناب من هنوز در کابل هستم.
روزشمار تاریخی را خواندم وبه معلوماتم افزود ممنون
بازبان طنز بهتر میتوان با مخاطبین خویش ارتباط دور از تعارف داشت.اینگونه نوشتن همیشه در سنگی ترین فایل های ذهن ادمی میماندوشیوه انتقال پیام اینگونه بیشتر عام پسند هست.
موفقیت شمارا از خداوند منان میخواهم
By: باچه آزره on دسامبر 4, 2007
at 6:00 ق.ظ.
با درود و مهر و محبت های بسیار .

چی قد خندیدم ؟ تو ! قیامتی والله .
از آشنایی با شما خیلی و خیلی ها خوشحالم .
زیر تصویرت نوشته بودی :
با مرده پرستی و فرهنگ عهد بوق مخالفی .
شعری بیادم اومد از عشقی .
منکرم من که جهانی به جز این باز آید
چه کنم درک نموده است چنین ادراکم
قصۀ آدم و حوا ، وهم است و دروغ
نسل میمونم و افسانه بود از خاکم
کاش همچون پدران لخت به جنگل بودم
که نه خود غصۀ مسکن بُد و نی پوشاکم
این قلم شکسته زمانی اهل بخیه بودیم . کار خراب شد و هرچی بود از دست برفت . کنون اهل بخیۀ دیروز و سپور های خیابان های امروز در غربت ، رو به گذشته ، پشت به آینده و پا در گِل ، به نقد گذشته پرداخته اند . با مطلبی در همین زمینه بروزم . شاید برای دوستان ایرانی ما زیاد مفهوم نباشد . فقط عرض ادب کردم ،
همین و بس . راسی تولدت مبارک .
مبارک مبارک ایشالله مبارک بادا .
خوشحالم کردی اومدی ، باز خوشحالم کن .
شاداب باشی .
By: کمال کابلی on دسامبر 4, 2007
at 6:01 ق.ظ.
سلام تبریک تولد به سه زبان:
english:happy birthday
french:bonne aniversair
germany:alles gute zum geburtstag
By: مهشید on دسامبر 4, 2007
at 6:35 ق.ظ.
استاد تولدتون رو به خودم اول تبریک میگم که دوست خوبی مثل شما متولد شد
دوم هم به خودتون
امیدوارم سالها سایه شما بر سر ما باشه
By: علی نق نقو on دسامبر 4, 2007
at 7:02 ق.ظ.
مبارک مبارک ، تولدت مبارک!



اردو خانی عزیز! مطالب وبلاکت را همیش می خوانم و حظ میبرم – برایت عمر طولانی با سعادت و تندرستی و عشق آرزو دارم …
By: سیرت on دسامبر 4, 2007
at 7:11 ق.ظ.
تولدتان مبارك استاد … صد سال زنده باشيد و پرتوان و قلمتان نغزتر و روانتر و شيواتر … به من هم سر بزنيد و راهنماييم كنيد … آپم و منتظر !
By: اميد on دسامبر 4, 2007
at 7:39 ق.ظ.
سلام آقای اردوخانی . خوبید شما ؟





















تولدتون مبارک
امیدوارم سالیان سال با خوبی و خوشی زندگی کنید
…………………….
من هم آذر ماهی هستم
ولی هنوز تولدم نرسیده … من 18 آذرم
…………………………………..
به نظر منااااااااااااااا این آذر ماهی ها خیلی گلن
موفق و شاد باشید .
بدرود
By: پرنیا on دسامبر 4, 2007
at 10:29 ق.ظ.
سلام… چه سال مهمی به دنیا آمدید… خوشا به حالتون… در سالی به دنیا آمدید که در تارخ معاصیر هیچ سالی به این اندازه برای ایران مهم نبوده و شاید بزرگترین ظلمها به این مردم در آن سالها روا داشته شده است… قخطی که بنا به گزارش تاریخ نویسان جمعیت 20 میلیونی ایران آنزمان را به 10 میلیون کاهش داد تنها برای پر کردن شکم اجنبی ها…
ولی شما با تولدتون جهان را روشن کردید و موجب شدید تا کمی وضع مردم رو بهبودی بره… تولدتون مبارک
By: رند تبریزی on دسامبر 4, 2007
at 12:05 ب.ظ.
به این میگن تراژدی
By: حالگیر on دسامبر 5, 2007
at 11:32 ب.ظ.
تولدت مبارک .امیدوارم همیشه عاشق باشی.بدون اون همه دنیا یه باد معده گنده است
By: نادیا on دسامبر 6, 2007
at 6:06 ق.ظ.
اردو خاني عزيز،
اگر شما تولد نمي شديد معلوم نيست کي عوض شما تولد مي شد. من فکر مي کنم هر کي مي بود بهتر از شما نمي بود.
تندرست بمانيد و هميشه بنويسيد.
By: کاکه تيغون on دسامبر 6, 2007
at 11:10 ب.ظ.
استاد درسته که چند سالی از نوشتن این پست میگذره اما من همین الان خوندمش، خیلی قشنگ مینویسین استاد، هم میتونین راحت اشکمونو در بیارین و هم بهمون سادگی بخندونیمون، من هم از خداوند تشکر میکنم که شما در اون روز ۱۳۲۰ به دنیا اومدین، خدا شمارو واسه ما حفظ کنه!
By: Bobby on مارس 6, 2009
at 4:28 ب.ظ.