نمی دانم این کلاه
زندگی!
برای سر من گشاد است؟
یا سر من کوچک
کلاه فروش می گوید:
سر خالی چه نیاز به کلاه
دروغ هم نمی گوید
اما نمی دانم چرا
سر من می رود
اینقدر کلاه!
نمی دانم این کلاه
زندگی!
برای سر من گشاد است؟
یا سر من کوچک
کلاه فروش می گوید:
سر خالی چه نیاز به کلاه
دروغ هم نمی گوید
اما نمی دانم چرا
سر من می رود
اینقدر کلاه!
نوشته شده در شعر
من انسانی آزاد شده از یک فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی هستم . برای به دست آوردن این آزادی با خودم جنگیده ام و هنوز می جنگم . من دیگر خودم را بنده و غلام و چاکر و نوکر و خاک پای کسی معرفی نمی کنم . کسی را هم جناب عالی نمی خوانم ، به عرض کسی نمی رسانم . برای من پزشک در مطب یا بیمارستان آقا یا خانم دکتر است، استاد در دانشگاه، خارج از آن جا خانم یا آقای ...هستند. در نبرد با چاپلوسی ، دروغ ، حسادت ، ضعیف کشی ، مرده پرستی ، عدم اعتماد به خود و قبول سرنوشت که همگی زاده فرهنگ ارباب رعیتی و استبدادی است ، پیروز شده ام . و میدانم لحظه ای غفلت؛ آنها بر من چیره می شوند. از شما خواهش می کنم مرا در نبرد با این فرهنگ پوسیده چندهزار ساله یاری دهید. «ابوالفضل اردوخانی»
مرغ سحر ناله سر کن

بقیش هم طلبت
سلام و سلام
من دلم برای شما تنگ شده
و شما میدونید و کم کم میاد
اگه اینجوری باشه
من روابطه دیپلماتم را با شما قطح خواهم کرد.
این جوکی بود که دیروز خوندم
همین جوری اومد گفتم
By: واژه فروش on دسامبر 3, 2007
at 2:47 ق.ظ.
پیوند من کوش



نکن فقط منم که سنگینی میکنم برای پیوندات
جیگر
نکن فک میکنی که یه دفعه وبلاگت غرق میشه
دفعه دیگه بیام نبینم
هوس میکنم به ماچت کنم
و در ضمن پستتوت هم آبستم حوادث بود
..
By: واژه فروش on دسامبر 3, 2007
at 2:50 ق.ظ.
سرهای کوچک کلاه های بزرگ
کلاه های کوچک سرهای بزرک
این نامعادله ها تا کی رواج خواهد داشت ؟
By: شبنم on دسامبر 3, 2007
at 3:34 ق.ظ.
ما با تصادف به دنیا سفارش داده می شویم اما با قانونمندی رشد می کنیم. با تصادف آشنا می شویم اما می توانیم روابط فکری قانونمندانه ای داشته باشیم.
By: دف زنان بی دف on دسامبر 3, 2007
at 7:19 ق.ظ.
سلام. بزنم به تخته چقدر ذهن فعالی دارید.
راستی بد نیست از زندگی در بروکسل هم بنویسید.
By: یک چلچراغی on دسامبر 3, 2007
at 7:49 ق.ظ.
دایی ابوالفضل کی کلاه سرت گذاشته
By: عععبتر on دسامبر 5, 2007
at 5:45 ب.ظ.