پیری
از پیر و خرفت شدن نترسید، وقتی شدید خود تان هم نمی دانید.
نشانه های پیری: درد کمر و پا و… ضعیفی چشم، وریختن موی سر و در آمدن بیش از اندازه موی بینی و گوش و سایر نقاط بدن.
فراموشی،و تکرارهر حرف به خوصوص طتزهای بی مزه،وخاطرات جوانی ، ازجمله شاهکارهای خودتان صدها بار.
چاخان های دیگران را به نام خود کردن، و باور آن.
از همه بد تر پند اندرز دادن به جوانان و خود را عقل کل دانستن.
تمام این نشانه ها را در خود می بینم
سلام آقای اردوخانی وبلاگ جالبی دارین ماشالله چه جوون موندین معمولا ججوونا بیشتر وبلاگ درس میکنن ولی شما با این سنو سال …… طرز فکر جالبی دارین به ما هم سر بزنین
By: سحرو ساناز(یه دوست) on ژوئیه 10, 2007
at 5:03 ب.ظ.
سحرو ساناز مهربانانم: نخست اینکه من هم یک دختر پسر هم سن شما دارم. تنها کاری که نمی کنم دادن پند اندرز است . دوم من هم پیر به دنیا نیامده ام ، همه این کارهایی که شما می کنید من در زمان جوانی کرده ام.من هم همان احساس شاعرانه و عاشقانه شما داشتم و دارم،اما کمی پخته تر. ولی هر کسی چند روزه نوبت اوست. روزی دو سه ساعت دست کم می خوانم. زمان کافی برای این کار دارم، و اگر چیزی به اندیشه ام رسوخ کرد بدون اینکه فکر کنم کسی بد اش میاید می نویسم. در ضمن با جوانان هموطن هم رابطه دوستانه خوبی دارم ، و از آنها جوان بودن میاموزم. امشب هم جند نفرشان مهمان من هستند برای یک آبگوشت .به وب سایت شما هم رفتم ، ولی جایی برای نوشتن نطرم ندیدم .می بوسمتان اردوخانی
By: شوخی و جدی on ژوئیه 10, 2007
at 6:27 ب.ظ.