نگاشته شده توسط: ordoukhani | مِی 29, 2007

زنان نامدار گمنام. بانو مهوش ، و مادر حسن

 

 زنان نامدار گمنام . بانو مهوش، و مادر حسن

مدتی است که به  زنان و مردان بزرگ تاریخ امان میا ندیشم. . زمانی که بدون پیش داوری و دوراندیشی نگریستم  دیدم جای دو زن  بزرگ در صفحات تاریخ ما خالی است. این دو زن روان شادان  بانومهوش و مادر حسن هستند.

 

بانو مهوش در اثر تصادف اتوبیل در پاییز غمگین سال 1340 به رحمت ایزیدی پیوست ،زنی بود که با زندگی اش خیلی از مردان را تکان داد، و با مرگش نزدیک بود جنوب تهران را سیل ببرد. و در مراسم  خاکسپاری اش بیش از یک ملیون نفر از مردم شریف تهران و حومه بدون زور سر نیزه و دیناری شرکت نمودند.

این زن شیر دل با شجاعت از خودش و جامعه مرد سالار ما پرسید: تو که از هند اومدی ، با ماشین بنز اومدی ، انقده بودی ، انقده شدی، جون من بگو این کون کجه ؟  ملت شرف جنوب شهر فریاد می زد ،کی می گه کجه؟

ایشان می فرمودند :مادر شوهر،

ملت شریف ــ دشمنته،

بانو مهوش ــ خواهر شوهر

ملت شریف ــ باهات لجه .

بانو مهوش ــ جفت جاری

ملت شریف ـــ  باهات لجه

این پا شله؟ کی می گه شله ؟…. 

این سر گّره؟ که می گه گره ….

این چشم چپه ؟ کی می گه چپه ….

تو که از هند اومدی با ماشین بنز اومدی ….

علمکای بزرگ جهان به این پرسش هاجواب های ضدو نقیضی داده اند بعضی ها می گویند : مادر شوهر، عده ای معتقدند، خواهر شوهر، و نفراتی هم کار جفت جاری ها می دانند.

این دانشمند بزرگ و پژوهشگر( من)، پس از پژوهش های زیاد پی بردم که این بانوی محترم شوهر داشته، به گمان من یک خواهر شوهر ، و دو برادر که ازدواج کرده بوداند که همسرانشان جاری های می شوند، و مادر شوهر.( برای آگاهی های بیشتر رجوع کنید به کتاب مستطاب خود این نویسنده به نام آمهدی و کتاب خر تو خر ، یا جهان بینی خر)

این بانوی بزرگ با این پرسش ها جامعه بشریت ، به ویژه دانشمندان کشور ما را زیر سول می برد.

من با سر افرازی به چندی از این پرسش ها جواب دادم ، و از پژوهشگران ایرانی میخواهم که به پرسش های دیگر جواب دهند ، و از تمام دولت های دنیا بخواهند که یک روز در تمام دنیا همه کون مبارک  خود را برای زنده نگهداشتن نام بانو مهوش کج کنند، و مجسمه ایشان با کون بزرگ کج برای دفاع از حقوق زنان محروم دنیا روی سازمان حقوق بشر جایگزین گردد

( بزرگی کون جای شک نیست ، من خودم دیدم ، از این نوشتار می توانید در مورد بزرگی کون آن مرحوم به عنوان سند استفاده فرمایید)

یاد آوری می کنم بانو مهوش( همسر بهرام حسن زاده ویولونست و آهنگساز) خانمی بود که هر چه از راه خوانندگی به دست می اورد در بین زنان فقیر تقسیم می کرد. بدین جهت پس از مرگ نابهنگام آن شاد روان در تصادف اتومبیل در چها را باستان و بدرقه توده زیادی از مردم از جنازه او ، خیلی از نشریات به انتقاد از کار مردم پرداختند. تنها شاد روان دکتر رحمت مصطفوی ( روزنامه نگار) در یک مفاله در نشریه سپیدو سیاه نشان داد که دوره ارباب ها رعیتی  شوالیه ها و پرنس و پرنسس ها ( شاهزاده ها  و شاهزاده خانم ها) گذشته و هنرمندان مردمی محبوب جانشین آنها گشته اند. روان اشان شاد

 

یکی دیگراز این بانوان که نامی از او برده نشده » مادر حسن » می باشد که جمله های  قصاری از او دهن به دهن می گردد، ولی در تاریخ به نام  دیگران  ثبت شده است.

یکی از این جمله ها این است: دانایی من به جایی رسیده که میدانم که نمیدانم. این جمله را مردان ما به علت حسادت به خارجیان یونانی ، ارسطو ، سقرات و افالاطون نسبت می دهند، در صورتیکه این گفته های مادر حسن است.

توجه کنید زن ستیزی تا چه حد ، و اجنبی پرستی تا چه اندازه . به خاطر اینکه نام نیک یک بانوی ایرانی در تاریخ این کشور به برای آیندگان به یادگار نماند چه خیانت ها که نشده.

 یا جمله معروف که به ولتر یا مولتر نسبت می دهند: هرچند با تو دشمن هستم ، و از بوی گند دهانت بیزار ، ولی اگر پول خوبی بدهی برایت عشوه میایم و بی رودرواسی به تو میدهم . ( این همان روش بعضی از مردان ما در تاریخ بوده و هست) یا کلمات قصار دیگری که در این مقوله نمی کنجد.

ولی گویا ترین چیزی که این بانوی سر زمین ما گفته ، ودر  تمام تاریخ ، در هر زمان مکان برای گفتن شخصیت عده خاصی به کار میاید این است:

مادر حسن گفت . چی گفت؟ خودش به من گفت چی گفت؟ من زن ملا نمی شم چرا نمی شم کاری که ملا می کنه، یلا را دولا می کنه. مادر حسن گفت ، چی گفت، من زن سرهنگ نمی شم کاری که سرهنگ می کنه با توپ وتفنگ می کنه.

من زن بوش نمی شم چرا نمی شم کاری که بوش  می کنه ، اول میره جیش می کنه ، گربه رو پیش پیش می گنه ، مرغها رو کیش کیش می کنه یک ضرب توش می کنه .زن بقال ، زن قصاب ، زن بنا ، زن مسگر، زن حمومی ، زن سلموتی ، زن سرباز ، زن پاسدار……..سوال کننده جاکش بوده یا دوست ، نمیدانیم

این بانوی زیبای  محترم که گویا همسر عزیز اش فوت کرده ، یا از او به علت اشتهای زیادش جدا شده ، متاسفانه ما به علت اساسی آن آگاه نیستم ، و پسر برومندی هم داشته به نام حسن ، و اینکه فرزندان دیگری هم داشته باز ما نمی دانیم . ولی میدانیم به جهت زیبایی  صد ها خواستگار داشته و هر کس از او می پرسیده زن این ، یا آن می شوی می گفته چرا نمی شوم. بدین معنی که میخواسته هم زمان زن همه بشود،و یا هر زمان زن یکی .

در تاریخ این بانو تنها نیست که هر زمان بنا به موقعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی همسر و همخواب  یکی شده اند، بلکه درتمام تاریخ به ویژه در این چند دهه اخیر می بینم که مردان زیادی  بوده اند که هر زمان به همسری یکی در آمده اند، در تخت خواب آخ جون آخ جون هایی گفته اند که صدایشان به گوش هزاران همسایه دور و نزدیک رسیده است. این مردان در زمان جوانی مخالف با حکومت شاهنشاه آریا مهر بودند، پس از گرفتن شغل پر درآمدی یکی از مجیز گویان دربار گشته اند، در عین حال یواشگی به شاهنشاه خیانت می کردند با کمونیست ها هم خواب می گشتند. با شنیدن صدای انقلاب و گذاشتن  ریش طرفدار انقلاب گشتند، ولی انفلاب برگزیده های خودش را داشته ، ولگد به  در کان این آقایان زده ،  به غرب آمدند ،و به همخوابگی با مجاهدین تن دردادند، و به عللی که روشن نیست  از آنجا رانده شده ، و  دوباره با دستما ل ابریشمی که همیشه همرا داشته اند به  فرزند برومند شاه خدا بیامرز روی آوردند ، ولی وقتی دیدند چیزی نمی ماسد با هیاهوی زیاد دمکرات گشته اند ، و کتاب ها ومقالات زیادی در باره دمکراسی ،و دشمنی با تمام آنها و برابری مرد وزن و مادر زن می نویسند.این جوانان برومند دیروز ،  و پیران امروز از هر طرف باد آمده ، بادش داده اند، ولی فراموش  کرده اند بعضی بادها هم صدا دارد و هم بوی نا خوش آیند که در خاطره مردم می ماند. و باز بعضی از این آقایان حاضر به همخوابگی با بوش بودند، ولی آقای پرزیدنت بوش گفته باید در این مورد خوب بیاندیشم. ۳۰ مه ۲۰۰۷


پاسخ

  1. سلام آقاى اردوخانى
    من دختر اورانوس شكورى( دختر بانو مهوش) ، و نوهء ايشان هستم از قلم شما لذت بردم ولى كمى هم دلخور شدم گرچه ميدانم كه اين متن طنز بود، به هر جهت خوشحال ميشم اگه هر سوالى داريد بتونم كمك كنم ، قسمتهايى از اين متن صحيح نبودند
    ارادتمند
    اميتيس سلطانى ( عباسيون )


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

دسته‌ها

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: