حسن یکی عیب دیگری است
آورده اند روزی جوانکی در باغچه منزل نشسته بود و بانک بر مادر زد و گفت : مادر غذایی بده تا بخوردم که من بسیار گرسنه ام .
مادر بشقابی از خاگینه با نا ن برای فرزند دلبند خویش بیاورد. جوانک مشغول به خوردن بود که مرغی بر نانش نوک زد. جوانک گفت برو ای مرغ کون گشاد.
مرغ گفت: اگر کون من تنگ بودی تو از کجا خوردی ، این غذا که تو در بشقابت می بینی از کون من بیرون آمده .جوانک از سخن خویش پشیمان گشت و از مرغ پوزش خواست. نادان ازکون گشاد خویش شرمگین بود و خیال می کرد که مرغ راهم از این بابت ننگی است. این داستان بگفتم تا همه کس بدانند ، آنچه در یکی سبب شرم است ، در دیگری باعث سر افرازی است. چنانکه سوراخ برای دیگ حسنی نبودی ، ولی برای آبکش ملاحتی است . بزرگان گفته اند: نیکی آبکش به سوراخ است و عیب دیگ در سوراخ.
نکته: دیگ به دیگ موگوید رویت سیاه سه پایه می گوید سلالا
4 آبان 1369 یادم . آمد زاد روز شاهنشاه آریا مهر / فرهنگ بی فرهنگ ها ادامه ندارد
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟