درس ادب
شاپورِ شهریار ، رفیقم می گفت: وزارت فرهنگ دبیر استخدام می کرد، من هم درخواست کردم. چندین ورقه با مشخصات کامل پر کردم با چند قطعه عکس و مدارک تحصیلی ام دادم. بعد از مدتی نامه آمد و با در خواست شما موافقت نشده بود. رفتم پرس جو کردم ، گفتند مسئول عقیدتی وزارت آموزش و پروش با درخواست شما مخالفت کرده. یکی گفت برو پیش اش بلکه عقیده اش تغیر کند.
نشانی خانه اش را پبدا کردم و یک روز دل به دریا زدم رفتم. خانه ای بود در یکی از کوچه های شمال شهر. همین طور که در کوچه دنبال خانه می گشتم ، یکباره در خانه ای باز شد و پسر بچه ای ده دوازده ساله بیرون دوید و پشت سرش هم یک مرد پنجاه شصت ساله با ریش و پشم که چند قدمی پشت سر بچه دویدو داد می زد ،مادر فلان فلان شده ، مگه تو پدر مادر نداری ، اگه گیرت بیارم پدر جاکشت رو در میارم . وقتی نفس نفس زنان ایستاد، جلو رفتم و گفتم : معذرت میخواهم من دنبال منزل … می گردم .
گفت: خودش مثل دست خر جلوت وایساده، چی میخوای. هول شدم و گفتم بنده شاپورِ شهریار هستم، برای دبیری تقاضای استخدام کردم ، گویا شما با تقاضای من موافقت نکردید.
گفت مرتیکه تو اسمت شاپوره ، یعنی پسر شاه ، قامیلت هم شهریاره ، یعنی یار شاه، من چطور می تونم با تقاضای استخدام تو واسه دبیری موفقت کنم ، کسی که پسر شاهه و رفیق شاه ، یک لیسانس قزلضه داره ، اون سرش رو بخوره ، بره سر کلاس به بچه ها معصوم مردم درس بده. برو اسمت رو عوض کن ، هرگهی میخوای بذاری بذار، فقط توش شاه نباشه، ریش بذارو چند تا عکس هم بگیر بیار تا من قبول کنم ، سر سر کوچه اگه اون بچه رو دیدی چند تا لقد محکم از قول من بزن تو کونش ، ما یدرخت انار داریم ، این بی پدر مادراز دیوار میره بالا ، از کالش میخوره تا رسیده اش ، ما باید مزه اش رو از ایشون بپرشیم ، امروز از درخت افتاد تو باغچه ، اگه گیرش میاوردم ، مادرش رو به عزاش می شوندم . زن مامیخواست چند تا فحش رکیک بده ، دید بر می گرده به خودش ، گفت لعنت بر شیطون ، آره این زن خر ما میگه ، گنجیشک کلاغ میخوره ، چرا این بچه نخورده، اگه می گرفتمش مادر ش رو… یادت نره اگه سر کوچه گیرش آوردی چند تا لقد بزن تو کونش ، هرکی حرف زد با من، وقتی هم دبیر شدی سعی کن با بچه ها با ادب باشی. 16 اکتبر 1991 / فرهنگ بی فرهنگ ها
درس ادب
شاپورِ شهریار ، رفیقم می گفت: وزارت فرهنگ دبیر استخدام می کرد، من هم درخواست کردم. چندین ورقه با مشخصات کامل پر کردم با چند قطعه عکس و مدارک تحصیلی ام دادم. بعد از مدتی نامه آمد و با در خواست شما موافقت نشده بود. رفتم پرس جو کردم ، گفتند مسئول عقیدتی وزارت آموزش و پروش با درخواست شما مخالفت کرده. یکی گفت برو پیش اش بلکه عقیده اش تغیر کند.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟